درخت بلوط

بایگانی

   غم از آنجا که فکرش را نمی کنیم سمت ما می آید. از کنار رسوب رگ های کوچک عروق قلبی، از بالای مسیر تابستانه ی صعود به قله در فصل زمستان، از جاده ی خاکی آرام و بدون تردد ییلاقی، از گردن استخوانِ زحمت کشی مثل ران.
   غم از آنجا که فکرش را نمیکنیم لخته می شود، بهمن می شود، با برخورد به شاخه ی درخت زیر و زبر می شود، می شِکند و به سمت ما می آید و ما را با خودش می برد.
  و مایی را که غم با خود برده، انگار در سرزمین شادی های شما غریبه ایم.

۲۸ اسفند ۰۲ ، ۰۰:۰۰
تیستو

    این مدتی که ته چاه بودم/ هستم، خدا مراقبم بود. آدم هایی را برایم فرستاد که با مهر دستم را گرفتند. بلندم کردند که دوباره بایستم. توانستم از چاه بیرون بیایم؟ نه. فقط با هر کمکی دلم بیشتر می سوخت. چون آدمی که توی آینه ایستاده و حتی نمیتوانم توی چشم هایش نگاه کنم، مدام یادآوری ام می کند که این شخصیت پوشالی و اسم پوشالی و رفتار پوشالی و هویت پوشالی دارم، لیاقت مهر و محبت دیگران را ندارد.

۱۸ اسفند ۰۲ ، ۱۳:۳۸
تیستو

    می گوید: احتیاج دارم یک گفت و گوی طولانی با خدا داشته باشمم. رو در رو. کلی سوال برای پرسیدن دارم و برای خیلی چیزها توضیح می خواهم. برایش توضیح دادم که اتفاقا خیلی خوب است که وقتی را در روز برای گفت و گو با خدا بگذارد و اگر گله و شکایت و سوالی هست حتما از خود خدا بپرسد. فقط قرار شد به محضی که خدا جوابش را داد حتما به من خبر دهد.

۱۷ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۵۹
تیستو

   تعداد ویدیو های غم انگیزی که در گوشی و کامپیوترم دارم، دارد خیلی زیاد می شود. ویدیو هایی سراسر خنده و شادی و هیجان که دیدن دوباره اش فقط اشکم را در می آورد.

  اینکه این فرآیند، پوست انداختن و شکفتن است یا درد رُشد را نمی دانم. هر چه که هست دارد استخوان هایم را می شکند.

۱۶ اسفند ۰۲ ، ۱۷:۵۴
تیستو

   یه یاروعه هست توی توییتر. می شناختمش از قبل. روی اعصابمه. خیلی. بعد عمدا انفالو یا بلاکش نکردم. با خودم می گفتم بذار اعصابت به چالش کشیده بشه، قوی بشه، سیکس پک در بیاره.  تحملش کن. خب تحملش کردم که چی بشه؟ مدال بهم دادن؟ ایوب صدام میکنن؟

میخوام بدونید چه خرم من.

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۰۲ ، ۲۰:۳۰
تیستو

اولین پیامکی که برایم ارسال کرد. جواب پیام تبریک تولدی که برایش فرستاده بودم. 

۵ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۰۲ ، ۱۹:۱۰
تیستو

    بابا همیشه کنار وسایلش کاغذ های دست نویسی داره که ذکر های روزانه رو روش نوشته و هر روز از روش میخونه. و خب به مرور زمان کاغذ ها دیگه کمرنگ و پاره و شلخته شده بودن و شده بود عین دفتر دستک دعا نویس ها. این شد که همه ی ذکر های اعراب گذاری شده رو از اینترنت سرچ و بعضی دیگه رو تایپ کردم و با فونت درشت و بولد به ترتیب صبح و شب مرتب کنار هم چیدم و میم هم زحمت کشید رفت پرینتش گرفت و پِرِسش کرد و محصول نهایی تقدیم بابا شد که خیلی خوشش اومد. فکر کنم کادو از این بهتر از ما نگرفته بود.

نتیجه گیری؟ تیستو ۱ یاس 0

ابوعلی سینا ۱ خواجه نصیر الدین طوسی0

سوزن انسولین ۱ موشک سجیل 0

فلاتر ۱ فلاتر 0

او آر اس ۱ سوخت موشک 0

۵ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۰۲ ، ۲۰:۵۰
تیستو

سَر خُرو : (صفت) سر خود. آن هم با دوز بالا. معمولا مرغشان هم یک پا دارد. حتی گاهی دیده شده که اصلا پا ندارد.

مثال؟ فامیل های مادریم: خانواده ی محترم فرگوسن.

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۰۲ ، ۲۲:۵۵
تیستو

   طبق معمول بیمارهای پشت در سر نوبت دعواشون شده و آقای پذیرش عصبانی خودشو می اندازه بینشون و ضمن دعوت به حفظ آرامش، با گفتن اینکه "یکم احترام هم بذارید، یکم رعایت ما رو هم بکنید. عین حضرت عباس تک و تنها افتادم توی صحرای کربلا" درخواست درک متقابل داره. ولی این جوابیه که از یکی از بیمارها می شنوه: ‌"یعنی حضرت عباس هم کچل بود؟"

۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۰۲ ، ۲۰:۵۳
تیستو

      یادتونه پارسال این موقع چقدر واسه عید و شلوغی مهمون ها نک و ناله میکردم؟ خدا قربونش برم همچین گذاشت توی کاسه مون که از الان تا همیشه و از ته دل، فقط "الحمدلله".

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۰۲ ، ۲۱:۳۳
تیستو