درخت بلوط

بایگانی

     برای یاس یه پیراهن خریده بودم که موجب خشم و غر فراوان شد. چرا؟ چون ایرانی نبود و هیچ متوجه نیست توی شهرمون پیراهن ایرانی پیدا نمیشه که من بخوام بخرم. واقعا هم خیلی روی مود اش نبودم. بعد از کلی ننه مم غریبم بازی و این صحبتا توسط خودم، امروز یاس پیراهن رو که سایزش هم نبوده برده بوتیک مورد نظر که اجبارا با سایز بزرگتر عوضش کنه و اونجا تا خودش رو معرفی کرده، از اونجایی که نقل حمایت از تولید ملی ایشون گوش فلک رو کر کرده،‌ یارو فروشندهه با هیجان [به شوخی] گفته: اقای فرگوسن نگاه! همهههههه ی جنس های ما ایرانی ان. همههههه شون.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۸ ، ۱۱:۳۰
تیستو

    یه دیالوگ طلایی هم سوسن خانم داشت واسه ی وقتی که یاس تازه می خواست وارد مقوله ی اردوی جهادی بشه. به این ترتیب که فرمودند:  "نگران این نیستم که خسته و اذیت بشی حین کار. من بیشتر نگران اینم که میری اردو، کرم می ریزی و بچه ها رو اذیت میکنی، بچه ها هم میگیرن کتکت میزنن."

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۸ ، ۰۹:۲۸
تیستو
   اون داستان لک لک ها و لاکپشت رو یادتون هست؟
اون لاک پشته منم.
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۸ ، ۲۳:۴۱
تیستو

   مردهای غمگین خیلی جذاب ترن. لباس تیره و ته ریش و صدای دو رگه و سکوت جزو پارامترهای اولیه ی جذابیته که مردهای غمگین همش رو باهم دارن. بخاطر همین هم هست که دخترا توی مجلس ختم زیاد عاشق میشن‌. مثلا عاشقِ اون مرد جوون مشکی پوش و ته ریش دارِ ساکتی که چند ثانیه میاد توی زنونه یخ ها رو میذاره توی آشپزخونه و آروم و سر به زیر میره.
خب طبیعیه که منم امروز وقتی توی جوون و سورمه ای پوش و ته ریش دار ساکت رو که اومده بودی لامپ آشپزخونه رو درست کنی رو ببینم، دوباره قلبم شروع می کنه به تند و تند و تند زدن.
خدا باقی عزیزانت رو برات نگه داره عزیزم. شریک غمتون.

#میم

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۸ ، ۱۱:۱۳
تیستو
باد و طوفان های تابستانه ی شهرمان. وقتی رعد و برق میزد و بارانکی میبارید و پسر دایی که مثل دیوانه ها توی حیاط "این عشق الهی است.." میخواند.
۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۸ ، ۲۰:۳۷
تیستو
   درست است که من میدانم بچه ای که تب دارد را باید چطور تیمار کرد، یا اینکه چه غذایی برایش پخت، یا چطوری بغل اش کرد و یا حتی چطوری پوشکش را عوض کرد یا اگر پایش قرمز شد چطور خوبش کرد، اما در مورد بچه داری که چیزی بسیار فراتر از اینهاست هیچ چیز نمیدانم. که اگر میدانستم یک دمبل 1.5 کیلویی نمیدادم دست یومونچه ای که حوصله اش سر رفته تا با آن بازی کند.
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۸ ، ۱۲:۳۴
تیستو
حسی که هندونه فروش ها توی شب یلدا دارن، مژه لواسانی توی روز دختر داره.
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۸ ، ۲۳:۴۴
تیستو
  بعد از سه هفته برگشته خانه ی خودشان و تا وارد خانه شده دویده سمت ببعی چوبی اش و آن را بغل گرفته و غرق در بوسه اش کرده.
ببعی چوبی: یک
خاله تیستو: صفر
۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۸ ، ۲۲:۵۲
تیستو

    از بین تمام اکانت های واتس آپ ام، فقط ۷ یا ۸ نفری هستن که استاتوس میذارن. ۵ تا از همین ۷، ۸ تا رو میوت کردم.

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۸ ، ۱۰:۰۶
تیستو
می دونید متاهلی چی اش بده؟ اینکه وقتی دل آدم می گیره همه میذارنش به پای مشکلات زندگی مشترک! هیشکی هم نیفهمه که "بابا! من این دل رو از خونه ی بابام آوردم، همون قبل از ازدواج هم گاهی گیر داشت."
۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۸ ، ۰۰:۱۸
تیستو