WANTED

دم عیدی بجای اینکه در سنگر خانه و دوشادوش ما بجنگد، رفته اردوی جهادی. کند کاو چمدانش -که زودتر از خودش رسیده خانه - هم معلوم کرد لیوان خوشگل سوپر ماریو دار را برای قورباغه خریده و من و شاخدار هیچی که هیچی. اینها برای حلال شدن خونش کافی نیست؟

#یاس

در ستایش بهار

  کاش در هیاهو و شلوغی های قبل از عید یادمان باشد گاهی به آسمان هم نگاهی بیاندازیم. آخر مهمان داریم. پرستو ها به شهر بازگشته اند.

تبعید

از دنیای زیر آب و فضا وحشت دارم. تاریک و ناشناخته اند. و سکوتش آدم را دیوانه می کند. از دنیای زیر آب و فضا وحشت دارم اما در حال حاضر دلم میخواست میرفتم آنجا. احساس میکنم برای آدم های دور و برم ضرر دارم.

دیالوگ ماندگار

- مگه آن شرلی همون بابالنگ دراز نیست؟

جنگ زده

پناه می برم به اینجا، از پیامک های بدون جواب، از اسراف آب، از ماشین عوض کردن های گاه و بیگاه، از دلم می خواهد ها. از دنیای بیرون پناه می برم به اتاقم. به پشت میز. به اینجا.

اسفند

بهمن

دی

جُناس

سه تا دختر کوچیک داره به فاصله سنی یکسال و نیم و دو سال به اسم های آرمیتا، آرمینا و آرمیس. حالا ما که ماهی یبار بیشتر نمیبینمشون ولی خودش گاوگیجه نمیگیره؟!

من یک "نمیدانم" هستم که دست و پا و صورت دارد

شاید باورتون نشه ولی من هنوز نمیدونم دوست دارم وقتی بزرگ شدم چیکاره بشم.