درخت بلوط

بایگانی

۲۴ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

    باتری های لیتیمی را دیده اید؟ هر کدام تعداد چرخه های مشخصی در طول عمر خود دارند. وقتی باتری این چرخه های شارژ/دشارژ را یکی پس از دیگری طی کند، کم کم شروع به مردن می کند. دل هم همینطور است‌. شکستنش حدی دارد.
۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۰۱:۰۴
تیستو
خاله ها داشتند در مورد استعداد نقاشی دختر خاله ی نُه ساله ام  و اینکه کدام معلم نقاشی برایش بهتر است حرف میزدند. انتظار نداشتم اینطور شوم ولی خب ... بغض کردم.
موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۶ ، ۲۲:۰۷
تیستو

   مثلا اگر من خانمی باشم که دو تا دفترچه بیمه دارد ولی آن دفترچه ای که تویش نوشته "همسر آقای میم" را بیشتر از آن یکی که تویش نوشته "بیمه شده ی اصلی" دوست دارد، آلما توکل عصبانی می شود؟

۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۶ ، ۲۲:۵۴
تیستو
   وقتی میخواستم بروم تهران، برای حدحد به عنوان سوغات تی شرت خریدم. از رنگ و مدلش خوشم آمده بود و عجیب به نظرم آشنا می آمد. هر چقدر فکر کردم اما یادم نیامد کجا آن را دیده ام. تا امروز که برای زیارت اهل قبور رفته بودیم بهشت زهرا و داشتم ظرف خرما گردو را روی سنگ قبر می گذاشتم و چشمم به قاب عکس روی سنگ نوشته ی بالای مزار دایی افتاد.
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۶ ، ۲۲:۳۹
تیستو
+ الو سلام. شما به تخلفات رانندگی هم رسیدگی میکنید؟
- بله. بفرمایید.
+ بلوار فلان جا هستم. رو به روی پاک. همین الان یک پسر بچه 10-11 ساله سوار موتور سیکلته که بریدگی رو دور زد. یه پسر بچه ی 4-5 ساله هم ترک اش نشسته.
- خب؟ مزاحمتون شده؟ چیکارش کنم؟
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۶ ، ۲۲:۲۸
تیستو

در توصیف mood غالب این روزها باید عرض کنم که به یارو پیام میدهم و سوالی میپرسم و وقتی چند پیام در جوابم ارسال میکند با خودم میگویم ایش باز این یارو پیام داد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۶ ، ۲۰:۴۱
تیستو
می دانید بیشتر از همه دلم برای چه تنگ شده است؟ برای دیدن کفشهایشان جلوی در خانه ام. وقتی که عصر ها بعد از ساعت ناهار خسته از سر کار برمیکشتند و نیم ساعتی میخوابیدند و باز برمیگشتند سر کار.
۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۶ ، ۱۹:۱۰
تیستو
- این قرص رو چطور بخورم؟
+ باید برین دکتر داخلی بهتون بگه.
- خب تو بگو.
+ نمیتونم. چون شاید نظر دکتر داخلی این باشه که این رو نخورین. برید از خودش بپرسید.
- نه حالا بگو چطوریه؟
+ نمیگم! بابا شاید اصلا دکتر نخواد اینو براتون بنویسه دوباره!
- نه تو بگو! قرصه مال کس دیگه ای هست.
+ عه؟! خب هر 8 ساعت یکی رو بخورید.
- دروغ گفتم. خودم میخوام بخورمش.

۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۶ ، ۱۸:۵۰
تیستو
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۶ ، ۲۰:۴۸
تیستو
میخواستیم از پارک برگردیم خانه. توی ماشین منتظر خاله بودیم که زباله ها را توی سطل زباله بیاندازد و بیاید. به شوخی و با خنده گفتم الان راه می افتیم و میرویم خانه و خاله مجبور است تا ابد همینجا بماند، خدا را شکر چادر دارد که از گرما و سرما حفظش کند، گفتیم بچه هایش باید خودشان اشپزی کنند و و لباسشهایشان را بشورند، شاید تعطیلات عید توانسیم بیاییم به خاله ای که تا ابد توی پارک جا مانده سر بزنیم. داشتیم میگفتیم و میخندیدیم که صدای دختر خاله ساکت مان کرد: خب میتونه تاکسی بگیره بیاد خونه.
:|
۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۶ ، ۰۱:۴۹
تیستو