درخت بلوط

بایگانی

۱۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

از خوب ترین اتفاقات این روزها می توان به گل های درخت انار سر خیابان اشاره کرد.
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۵۷
تیستو

     بعضی وقتها هست که یکی که دوستش داریم، به چیزی میرسد که دوستش دارد و خوشحال است. ولی ما برای او ناراحتیم چون میدانیم لیاقتش خیلی خیلی خیلی بیشتر از این حرفهاست.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۴۹
تیستو

میگم رنکینگ زن داییا واسه تو چطوریه؟ واسه من اول پ و به ترتیب ژ، میم و ش.

میگه: برای من اول پ. اون سه تای دیگه رو هم میندازم توی یه قابلمه و درش رو میبندم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۵۵
تیستو
     یک گروه آدم های بی مصرفی هم هستند به اسم "فامیل"  که جز حرص دادن و حاشیه درست کردن کاری بلد نیستند و تنها خوبی شان این است که چند صد کیلومتر دورند.
۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۳۹
تیستو
به تاریخ امروز 14 شهریور 97 برای بار هزارم ایمان آوردم به اینکه دموکراسی چیز مزخرفی است.
۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۳۶
تیستو
امروز آقایی آمده بود که "احساس می کرد" چربی خونش بالاست و داروی چربی خون میخواست. هر چقدر هم نتیجه آزمایش های دو ماه پیشش را نشانش دادم که نرمال بود و مشکلی نداشت به خرجش نرفت که نرفت که نرفت. به هر حال من هم گاهی از رو میروم، برایش یک ورق اتوروستاتین 10 نوشتم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۳۳
تیستو

   دیروز رفته بودیم بازار وکیل تا از طرف خاله که رفته مکه برای خودمان سوغاتی بخریم. آسمان ابری بود. باران هم بارید. خیلی از حجره ها سیاه پوش شده بودند. گویا امسال هم پاییز و محرم با هم به شهر آمده است.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۷ ، ۱۹:۳۰
تیستو
   بله. من هم وقتی عکسهای رنگارنگ اینستاگرام رو حسرت می خورم. نه حسرت برند کیف و کفش و سفرهای دور از نزدیک و رستوران گردی های هر روزه و خانه و ماشین لوکس. حسرت خواب دم صبح، حسرت صبحانه خوردن با همسرم، حسرت خرید و خیابان گردی با سوسن خانم، حسرت دورهمی اخر هفته با شاخدار، حسرت آشپزی، حسرت شب بیداری حتی...
۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۷ ، ۲۱:۱۲
تیستو

    خاله و دایی و همسرانشان مکه هستند. جمعه دارند برمیگردند و ولی هنوز هم هر روز دارند برایمان عکس همین الان یهویی با کعبه ارسال میکنند. اینقدر به این فکر کرده ام که "پس می میروند مدینه؟"، دیروز خواب دیدم رییس کاروانشان به آنها گفته مدینه ای درکار نیست و شما فق پول مکه را پرداخت کرده اید ما میرویم و شماها باید برگردید وطن.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۷ ، ۲۰:۱۹
تیستو

     وقتی از یک جای شلوغ و پرجمعیتی مثل مرکز خرید و هایپر مارکت ها سر درمی آورم تازه میفهمم چقدر این موجودات یک سر و دوگوش برایم غیر قابل تحمل اند.

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۲۲
تیستو