درخت بلوط

بایگانی

۲۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

    یه بار هم میخواستم یه عکسی رو از گوشیم به دوستم نشون بدم، عکس روز تولدم رو هم دید. کلی از کیک و گُلی که میم زحمتش رو کشیده بود تعریف کرد. گویا فکر نمیکرد من خیلی گل هدیه بگیرم و یا مثلا کسی غافلگیرم کنه. ازم پرسید: خب چرا این عکسا رو نمیذاری اینستاگرام؟ گفتم: خب چرا باید بذارم؟

و اینطوری هر دو به فکر فرو رفتیم.

۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۳۵
تیستو
    برای تهیه ی یک عَنفلوئنسر اینستاگرامی کافیه یکمی "لطفا قضاوت نکنید" و "چتر رنگی" و "جوراب تا به تا" و "عکس پرشی در هوا" و "لباس رنگی پنگی"و "نوتلا" و "صبحانه خوری در تخت خواب" و "شازده کوچولو" و "قایقت جا دارد" و " عشقمون پایدار" و "حقوق زنان" و "فروغ" و "کافه" و "فال قهوه" و "برج ایفل" و " Pet: که میتواند همسر و یا فرزند و یا واقعا یک حیوان خانگی باشد که در کنار ژست های تخیلی صاحب پیج عین حیوان دست آموز با نگاه کردن به دوربین لبخند میزند" رو باهم قاطی می کنیم و کمی  ادویه ی "سورپرایز یهویی" و جزیره ی هرمز" و "بیاین از تجربه ی -مثلا ناخن گرفتنتون بگین" مزه دارش میکنیم و میذاریم جلوی شما دوست عزیزی که به آشغال خوری عادت داری.
۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۲۵
تیستو

شما بچه ی کلان شهر ها، که در طایفه ها و خاندان ها و قوم های مختلف قرار داده نشده اید چطوری می تونید همدیگر رو باز شناسید و از همه مهم تر، طرف مقابل تون رو ندیده و نشناخته با توجه به ریشه ی آبا و اجدادی اش judge کنید؟

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۰۶
تیستو
      یه مدت هم اینقدر قضیه ی بلند کردن شارژر موبایل توی خونه جدی شده بود که مجبور شدم روی آدپتور و سیمش برچسب بچسبونم. یه چند روزی خوب بود و کسی بهش دست نمی زد تا اینکه یه روز که مامان شارژر خودش رو پیدا نمیکرد، آداپتور منو از پریز جدا کرد و خیلی رسمی اعلام کرد "این مال منه". گفتم: نه، مال منه! ببین روش ستاره داره! یه نگاه بهش کرد گفت" حتما خودم روش چسبونده بودم"
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۱:۵۹
تیستو
-چرا انسولین های حاج خانم رو ننوشتی؟
+توی دفترچه نوشتم دیگه. باید برید از بیرون بگیرید.
-نه خانم من همیشه انسولین هاش رو اینجا میگرفتم. از همین داروخونه.
+نه اون آمپول ها خارجی ان. اصلا اینجا نداره. هیچ وقت نداشته. همیشه همه از بیرون میگیرن.
-نه حاج خانم والا من همیشه از همینجا میگیرم.
+اصلا اینجا نداره! میخواین برین از داروخونه بپرسین. اصلا شاید من اشتباه میکنم ها؟
-من همیشه ی همیشه از همینجا میگرفتم آخه... میگم من آلزایمر هم دارم.ممکنه یادم رفته باشه از کجا میگرفتم؟
۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۳۴
تیستو
در حال حاضر بخش اعظم دغذغه ی فکری هر روز ما اینه که این بار چی بریزیم توی ظرف همسایه و براشون پس بفرستیم؟
۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۲:۲۹
تیستو

زنگ زدم به بابا حالش رو بپرسم. حال و احوال کرده نکرده میگه: "نامردا! چرا به من نگفته بودین نسکافه اینقد خوشمزه اس؟!"

😂

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۱۳
تیستو
ماه رمَضان ماه برکته. آدم از لحظه به لحظه اش چیز یاد میگیره. مثلا الان میم یاد گرفته که موقع سحر هر چقدر دیالوگ کمتری با من داشته باشه، بیشتر به نفع خودش و خودم و صلح جهانیه.
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۱۵
تیستو
    بعد اینکه از طریق کتاب های یومونچه ناصر کشاورز رو شناختم خیلی جدی پیج ایشون رو توی اینستاگرام فالو کردم و خیلی جدی تر پست های ایشون رو دنبال میکنم. بله. بنده و خواهر زاده ی شیرخواره ام فَن یک شاعر هستیم.
۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۳۸
تیستو
نمی دونم دقیقا چه فکری توی سر مردم میگذره که وقتی چوب بستنی و چراغ قوه رو میگیرم دستم و برمیگردم سمتشون و میگم "آ کنین بیزحمت"، گوششون رو میگیرن سمتم.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۰۷
تیستو