Single Shot
سه شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۴:۱۱ ب.ظ
خیلی وقت پیش ها که با بابا میرفتیم بیرون از شهر برای تیر اندازی ، وقتی نوبت شلیک کردن من میشد ، پشت سرم می ایستاد و دست راستش را میگذاشت روی شانه ام که لگد تفنگ پرتم نکند عقب . بعد کنار گوشم یاداوری میکرد که اسلحه را محکم توی دست هایم نگه دارم و مگسک را روی هدف تنظیم کنم و وقتی حسابی روی هدفم احاطه داشتم حتما حتما نفسم را حبس کنم و بعد بنگ .
این روزها هم که میروم عکاسی ، حرفهای بابا را یادم هست . روی سوژه ام تمرکز میکنم و بعد چلیک . وقتی به خودم می آیم میبینم بعد از ثبت دو سه تا عکس ، از نفس افتاده ام .
این روزها هم که میروم عکاسی ، حرفهای بابا را یادم هست . روی سوژه ام تمرکز میکنم و بعد چلیک . وقتی به خودم می آیم میبینم بعد از ثبت دو سه تا عکس ، از نفس افتاده ام .
۹۴/۰۸/۰۵