درخت بلوط

بایگانی

تعاون

جمعه, ۲۰ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۷ ق.ظ

    صبح داییِ برگزیده آمده بود خانه مان . بعد از اینکه صبحانه خوردیم و کمی گپ زدیم بابا زد روی شانه ی دایی و گفت بیا یک سرکی به باغچه هم بزنیم و به این ترتیب دایی را با خودش برد . یک ساعت بعد که تلفن بابا زنگ خورد و یاس رفته بود بدهدش دستشان ، بابا کنار باغچه روی زیر انداز دراز کشیده بود و داشت آفتاب میگرفت ، دایی هم باغچه را بیل میزد .

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۲۰
تیستو

نظرات  (۴)

تو جامعه هم در این حد تعاون داریم...یکی استارت میزنه و بعد میره استراحت...
پاسخ:
اره دیگه :)  مسوولین معمولا فقط نظارت دارن 
اصلا به تعاون در کارها اسلام امر کرده
پاسخ:
ماهم که سبک زندگیمون کامپلیتلی اسلامی یه! 
:)))))))باید از خانواده همسر کار کشید دیگه پس چی!!! والا سوارت میشن!! بیچاره یاس:)))
پاسخ:
:) 
خیلی خوبه که شما کاملا درک میکنین. اینم بگم که دو ساعت بعدش اومده خونه میگه دایی کو؟ رفت؟ نگو جناب رفتن تلفن صحبت کردن و حواستون نبوده در باغچه رو روی دایی قفل کردن اومدن خونه! 

چرا بیچاره یاس ؟
:)))

خوب از خانواده همسر تلقی میشه ازش کار می کشن دیگه! اونم دو تا داماد :)))
پاسخ:
نههههههه !
مگه من مُردَم ؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">