روابط بین الملل
يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۶:۲۵ ب.ظ
شنبه صبح که برای نماز رفتم حرم ، کنار یک خانم عرب زبان و دو دختر جوانش نشستم . معلوم بود ایرانی نیستند . بعد از نماز وقتی تسبیح حضرت زهرا را خواندیم و دعای فرج قرائت شد ، خانم مادر رو کرد سمت من با فارسی دست و پا شکسته گفت : خدایا خدایا برام مینویسی ؟ گفتم : تا انقلاب مهدی ؟ گفت بلی و یک کتاب و یک مداد دستم داد . کتاب درسی دخترش بود که روی جلد آن چیزهایی نوشته بود که فقط بحرین اش را میشناختم . شعر را برایش با خط خوانا نوشتم و گرفتم سمتش . عربی هم بلد نبودم که ! به انگلیسی برایش گفتم چطور میخوانیمش . تشکر کرد و زیر شعری که برایش نوشتم تاریخ زد و نوشت حرم الامام رضا مشهد و صحن فلان ... به این ترتیب ما علاوه بر انقلابمان ، شعرها و سرود های ایینی مان را هم به دیگر کشور ها صادر میکنیم .
۹۴/۰۹/۲۹