اولین روز کاری خود را چگونه گذراندید؟
رفتم درمانگاه.در بدو ورود به درمانگاه یادم آمد خودکارم را جا گذاشته ام.رفتم پایگاه بهداشت فلان جا. توی دلم به پیرزنی در بدو ورودش از من پرسید مجردم یا نه و بلافاصه و چهل بار تکرار کرد اگر عروسی کردم باید برایش شیرینی ببرم و حسابی خجالت زده ام کرد بد و بیراه گفتم. جلوی درب اتاق ماماییِ پایگاه بهداشت پایم به سیم های دستگاه جنین یاب گیر کرد و به درون سالن انتظار سکندری خوردم و توجه همه بیماران را به خودم جلب کردم. پرونده های سلامت را چک کردم. فشار گرفتم. ضربان قلب و صدای ریه خانم های باردار را شنیدم. یک شربت سرماخوردگی و یک آزمایش پروتئین ادرار درخواست کردم. برگشتم خانه. بابا گفت مشتری داشتی؟ گفتم تک و توکی بودند. گفت چرا زود برگشتی؟ گفتم آرد تمام کردیم.