درخت بلوط

بایگانی

تیستو پزشک خانواده

يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۰۳ ق.ظ

    پیرمردی که چند دقیقه ی پیش ویزیت کرده ام با کیسه های دارویش برمیگردد. در اتاق را باز می کند و می آید داخل می گوید این آمپول ها رو کجا بزنم؟ میگویم اتاق بغل. می رود بیرون و باز به دقیقه بر میگردد و میگوید فشارم رو نگرفتی که! میگویم چشم الان میگیرم. میگوید دستت درد نکنه اون دختر دکتره یادش رفت فشارم رو بگیره. میگویم خودمم چشم الان دارم فشار میگیرم دیگه. میگوید میدونم تو هم دکتری میگم اون دکتره فشارم رو نگرفت. میگویم بابا جان خودم بودم. میگوید اونی که دارو ها رو برام نوشت رو میگم. دوزاری ام می افتد میگویم بابا جان خودم بودما الان چادر سرم کردم. یک دفعه انگار تازه شناخته باشد میگوید: عه! به به احسنت :)

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۳۰
تیستو

نظرات  (۶)

جمله معروف در این مواقع:
"تُ خُ بو مِنَ سُختی!"

احسنت! احسنت!
(((((:
پاسخ:
:)))))
دقیقا!
خنده ام گرفته بود حسابی! اول فکر کردم شاید حافظه اش خرابه!
پست جالبی گذاشتی
پاسخ:
ممنونم
فکر کردم باید بفرستیش قرصای الزایمر بگیره بنده خدا
راسی ربط تیتر با پست رو نوفهمیدم
پاسخ:
طرح پزشک خانواده وزارت بهداشت رو شنیدی؟ من جزو اون مجموعه ام .
۳۰ خرداد ۹۵ ، ۰۵:۰۵ عمو کاکتوس
حجاب معصونیت است، نه محدودیت D :D :D :D:
پاسخ:
تیستوی هزار چهره :)
۳۰ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۳۱ پلڪــــ شیشـہ اے
:)

باریک دکترجون.
فکر کردم آلزایمر داشته آقاجونه.
پاسخ:
:)))))
خودمم داشتم به همین نتیجه میرسیدم.
هااااااا
نه که ما شاملمون نشده و همه جا ازاد پول ویزیییت میدیم لذا یادم نبود ذهنم رفت سمت خانواده سوسن خانوم اقای الف پسر اقای الف و اینا...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">