درخت بلوط

بایگانی

داستان های درمانگاه

دوشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۴۷ ب.ظ
   آقایی پیری آمده بود و با اصرار برا دکتر فلانی مهر ارجاع میخواست. هر چه میگفتم پدر جان دکتر فلانی متخصص نداریم و ایشان دکتر عمومی است و همین درمانگاه می نشیند و مهر ارجاع هم نمی خواهد و تنها دکتر متخصصی که فامیلی اش فلانی است پزشک زنان است، قبول نمیکرد. اینقدر کلافه ام کرد که دفترچه اش را برایش مهر زدم که برود و دیگر نبینمش و او هم تا از در خارج شد شروع کرد به داد به دیداد که این دیگر کیست و مگر میخواهد از جیب پدرش برای من مهر بزند و فلان و بهمان. بعد آخر ساعت دیدم در باز شد و آمد داخل و رویش را مخالف جهت من گرفته بود سمت در و همانطور جواب سوالاتم را میداد اصلا نگاهم نمیکرد و وقتی بهش گفتم: خب! دیدید درست گفتم؟ گفت عه؟ شما بودی؟ من نشناختمت! اصلا من بی سوادم بلد نیستم که.
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۲۱
تیستو

نظرات  (۱)

دم پیرمردو گرم !
پاسخ:
عه!؟ تو شهر شما اینجوریه؟!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">