درخت بلوط

بایگانی

خاطرات درمانگاه

دوشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۸، ۱۱:۱۴ ب.ظ

     حالا باز من هر چی بگم شما باور نمیکنید، ولی مورد داشتیم طرف دو قلو داشته، قل سالم رو اورده درمانگاه و مریضه رو نه. چرا؟ چون مریضه بی قراری می کرد و اذیت می شدن به هر حال. اینام که دوقلو و وزن شون عین هم. مگه دیگه چی میخوام؟ همین سالمه رو ببینم واسه مریضه دارو بنویسم.

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۸/۰۹/۲۵
تیستو

نظرات  (۳)

۲۵ آذر ۹۸ ، ۲۳:۲۷ پلڪــــ شیشـہ اے

وای خدا

خیلی فیلم اند

باید از روشون خندوانه ساخت

:))

پاسخ:
دقیقا
البته خانواده ی خودمم همین مدلی ممکنه باشن

مولاژ زنده آورده،باقی شو تخیل کنید.😂

پاسخ:
والا. بازم من غر میزنم. قدر نمیدونم که
۲۷ آذر ۹۸ ، ۲۱:۳۶ طاهر حسینی

می‌گویند ابن سینا باگرفتن یک سر نخ  نبض مریضی که کیلومترها دورتر سر دیگر نخ را به مچش بسته بودند می‌گرفت و دارو تجویز می‌کرد، حتی یک بار شاگردان خواستند شوخی کنند، به مچ گربه‌ای بستند که حکیم فهمید.

پاسخ:
حکیم بودن دیگه... من نهایتا دُکی ام :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">