یه بارم پیرزنه با دعوا و زورگویی بقیه رو زد کنار و خودش رو انداخت توی اتاق معاینه که"حالم بده من باید زودتر معاینه بشم" دفترچه اش رو که گذاشت جلوم دیدم بیمار من نیست و اشتباهی اومده اتاق من. گفتم: خانم شما نوبتت برای اتاق بغلیه. وقتی که از در اتاق رفت بیرون با غیض و منت به خانم جوونی که نوبتش بود و اون نذاشته بود بیاد داخل گفت:" بیا. بیا برو تو. اصلا نخواستم! بیا خودت برو من اصلا نمیرم!"