برای این بچه آزمایش نوشتم، اینقدر ذوق داره که دقیقا نمیدونم در جریان هست قراره با چی مواجه بشه یا نه.
برای این بچه آزمایش نوشتم، اینقدر ذوق داره که دقیقا نمیدونم در جریان هست قراره با چی مواجه بشه یا نه.
تنها شادی و ذوق واقعی و از ته دلم در ۱۴۰۳، قبولی دختر خاله در دانشگاه بود. حالا در نوروز ۱۴۰۴ با اولین حقوقی که بعنوان معلم دانشجو گرفته، برای من و شاخدار روسری خریده 😍
کاش می شد تکه های این روح خسته را درون برنوی بابا پنهان کنم، و درون چرخ خیاطی مامان و عینک یاس و تبلت شاخدار.
تکه ی آخر را هم بگذارم درون هندزفری میم و همیشه همراهش باشم. و تمام، خودم همینجا زندگی کردن را متوقف کنم.