درخت بلوط

بایگانی

    بچه های درمونگاه یه سفره ی هفت سینی چیدن، دیدنی! هر سین بدون هیچ نظمی افتاده یه گوشه. انگار که سمنو فحش پدر داده به سکه ها و رفته اونور نشسته.خوشه های گندم هم روشون رو کردن اون طرف که با سنجد و سیر که سر ارث باهاشون درگیرن چشم تو چشم نشن. ماهیه هم از این ور داره برای سماق لب میزنه: بوووخووورمت. سماق هم از همون دور جواب میده: گی مَ ایخَری‌.

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۰۳ ، ۱۴:۰۲
تیستو

هی میام مینویسم. بعد به خودم میگم خب که چی؟ و پاکش میکنم.

۲۳ اسفند ۰۳ ، ۰۸:۳۰
تیستو

جونم براتون بگه که، اولِ اولش یه کُپه گُه بوده، بعد اعصاب من دورش تشکیل شده.

۲۷ بهمن ۰۳ ، ۲۲:۴۳
تیستو
موافقین ۲ مخالفین ۱ ۱۶ بهمن ۰۳ ، ۲۰:۳۴
تیستو

غذای حضرتی دوست ندارم. خیلی چشم دنبالش هست.

۱۶ بهمن ۰۳ ، ۲۰:۲۴
تیستو

    عمو چسب دوقلو را روی میز دید و با تعجب پرسید به چه کارم می آید؟ باید میگفتم برای درز گرفتن شکستگی هایی که قرار بود نور از میان آنها وارد شود، اما نگفتم. به جایش ریشه ی فیکس شده ی زیر لیوانی گلیمی را نشان دادم.

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۰۳ ، ۲۳:۴۴
تیستو

"قَالَ لَا تَخَافَا ۖ إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَىٰ"

موافقین ۷ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۰۳ ، ۲۳:۴۲
تیستو

آخرش over think منو می کشه.

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۰۳ ، ۰۹:۱۸
تیستو

دستام خیلی کوتاهه.

۲۲ آذر ۰۳ ، ۱۱:۵۲
تیستو

  بیرون بارونه. اومده آزمایش ها رو گذاشته روی میز و نشسته روی صندلی. بعد از سلام و خسته نباشید میگه: وای دیدی عجب هواییه!

  غر میزنم: خب به من چه! من که باید اینجا بشینم مریض ببینم، اتاقمم پنجره نداره. و مشغول آزمایش دیدن میشم.

   توضیحات رو دادم و دارو رو نوشتم و مشغول ثبت ویزیت ام که میگه: خونه مون نزدیکه سریع میرم قلیون چاق می کنم بیا، خیلی می چسبه. تو رو خدا تعارف نمیکنم!

اینقدر خندیدم که نگو. بعد از کلی حاشا و کلا و البته تشکر، کوتاه میاد‌. از تو کیفش یه ساشه کاپوچینو درمیاره و میذاره روی میز و میگه: حداقل کارت تموم شد برو زیر بارون اینو بخور.

۳ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۰۳ ، ۲۰:۵۹
تیستو