درخت بلوط

بایگانی

    شما می تونستین از فک و فامیل ما باشین و بدون ریالی کرایه و اضطراب تمدید قرارداد، کسب و کارتون رو توی دو دهنه مغازه ی بر خیابون اصلی ما راه بندازین و فعلا فعلنا قصد خالی کردن و اجاره دادن نداشته باشین و همزمان از یه ملک دیگه ی ما بعنوان انباری استفاده کنید و ماشینمون هم هر وقت که بخواید در اختیارتون باشه و تازه واسه یه بنده ی خدای دیگه از ما پول قرض کرده باشین و اون بنده خدا هم فعلا فعلنا قصد پس دادن پول رو نداشته باشه و باز شما به روی مبارک نیارین که این زن و مرد دارن جلز ولز میکنن تا پول پیش خونه ی بچه شون رو جور کنن. بعد یه روز که یه گرفتاری پیش اومده حاضر نباشین ۱ ساعت توی خونه مواظب غذا بمونین که این زن و مرد، داماد بدحالشون رو ببرن دکتر. و با همه ی اینها حتی اجازه ندن به شما بگیم بالا چشمت ابرو.

   واقعا خاک تو سرتون که فک و فامیل ما نیستین.

۲۳ فروردين ۰۱ ، ۱۰:۱۰
تیستو

     یه بارم یه بابایی برای اینکه بهم ثابت کنه که پسرش چقد مهربون و دلسوزه، که راضی بشم و بهشون جواب مثبت بدم، تعریف می کرد که پسرش همیشه به گربه های کوچه غذا می ده :) بله.‌استراتژی اشتباه، برای فرد اشتباه.
     ولی من به میم جواب مثبت دادم که حالا دوتایی باهم به جد و آباد اون همسایه ی احمقی که دم ساختمون به گربه ها غذا میده و باعث شده، کوچه بن بست ما تبدیل به خوابگاه گربه ها بشه، فحش بدیم. البته پسر اون بنده خدا هم رستگار شد‌. بجای یه پزشک عمومی زپرتی چون من، یه جراح مغز و اعصاب رو گرفت.

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۰۱ ، ۱۹:۲۷
تیستو

    هنوزم وقتی دچار یبوست میشید، سی لاکس یا بیزاکودیل میخورید؟ خب چرا به جاش برنامه ی "زوجی نو"ی شبکه ۳ رو تماشا نمی کنید؟

۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۰۱ ، ۰۲:۲۵
تیستو

   در مسیر رفتن به سمت خانه وقتی پل را رد می کنیم و وارد حوزه ی اسحفاظی می شویم، انگار رسیده ایم خانه. یک جوری در وجب به وجبش قدم برمیداریم، انگار ارث پدرمان است. بهار و تابستان و پاییز و زمستانش برایمان زیباست. چرا؟ چون ارث پدرمان است.

  در مسیر برگشت اما، بعد از گذشت از پل، با خروج ازحوزه ی استحفاظی، آواره می شویم. در جاده، در خانه، در محل کار، در همه جا آواره ایم.

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۰۱ ، ۰۱:۱۵
تیستو

    این مدت گاراژ قیدار بشور و بساب زیاد داشت لذا ما همش مشغول کار بودیم. حالا این وسط هر وقت سوسن خانم کاری داشت که لازم بود بریم کمکش، مثلا جمع کردن فرشی و جا به جا کردن چیزی، یومونچه بدین صورت صدامون می کرد: خدمتکارا زود باشین بیاید کمک!

۲ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۰۱ ، ۱۰:۲۳
تیستو

     زنِ پسرعموعه بعد از ۲ سال- بخدا شایدم ۳ سال- منو دیده میگه چقدر حقوق می گیری! بعد دم در که داشتیم بدرقشون می کردیم گفت وای من فکر میکردم تو خیلی بلندی ولی انگار دخترام از تو قد بلند ترن.

    جالب اینه که برادر زاده ی ایشون خواستگار سمج دخترخالمه‌. فکر کن! اگر خر بشه بله بده یه دور دیگه با این سیانور فامیل میشه.

حال ندارم توضیح بدم که پسرعموم، پسر عمه ی دخترخاله ام هم هست.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۰۱ ، ۱۰:۱۷
تیستو

   آقا ما روز ۲۸ اسفند با چند تا از بچه ها رفتیم کوه، یادم باشه هفت هشتا پست در موردش بنویسم. نه که اتفاق خاصی افتاده باشه ها، نه. صرفا برای اینکه جهانیان فراموش نکن من رفتم کوه.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۰۱ ، ۰۹:۴۷
تیستو

    با شاخدار قرار گذاشتیم اگر فامیلای بابا بازم با پررویی جلو همه گفتن چرا بچه دار نمیشین؟ جواب بدیم: شما یه لحظه زایشگاه رو خالی کنین، رو چشمم.

۰۵ فروردين ۰۱ ، ۰۹:۳۳
تیستو

    دخترخالهه زنگ زده بهم که یه متنی بنویس که با عکسای سال تحویل بیمارستان -کشیک بوده- استوری اش کنم‌. ما هم یه چیزایی نوشتیم با این محتوا که کاش خدا حول حالنا کند به احسن الحال، از حال بد به حال خوب، از نا امیدی به امید و این صحبتا... کلی خوشش اومد‌. آخر شب که بیکار شدم موبایلم رو چک کردم دیدم استوری رو گذاشته و متن رو هم نوشته، منتهی آهنگ زمینه اش، آهنگ بندری محمود جهان بود.

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۰۱ ، ۰۹:۲۰
تیستو

+ جشن کِی یه؟

- پنج شنبه

+ جشن چی هست؟

- تولد جمکرانه گیگه

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۰۰ ، ۰۰:۴۴
تیستو