خانواده ی دکتر تیستو
سه شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۵۴ ب.ظ
یه بارم یادمه یکی از نوه ها در مقابل یکی از بزرگترا یه رفتاری نشون داده بود که نباید انجام میداد. شبش ما هفت هشت نفری نشسته بودیم دور هم و داشتیم این قضیه رو نقد میکردیم که دایی الف در نکوهش رفتار طرف گفت: "درسته که من خیلی برا خانواده دردسر درست کردم و همه تصمیماتم اشتباه بوده و جز اعصاب خُردی و نگرانی چیزی واسه خانواده و بزرگترا نداشتم و یه ذره هم عاقلانه رفتار نکردم ..." خلاصه اون همینطور میگفت و هی به ماها که توی جمع بودیم نگاه میکرد بلکه یکی بگه "نه بابا این چه حرفیه..." ولی ماها که از اوناش نبودیم که روی حرف بزرگترمون حرف بزنیم، همه متفق القول، مثل گروه سرود ناشنوایان، فقط در تایید سرتکون میدادیم.
۹۹/۰۵/۱۴
😅😂😂😂 وای بنده خدا. چه ستمگرید شماها