درخت بلوط

بایگانی

خانواده ی دکتر تیستو

يكشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۱:۱۰ ب.ظ

    دایی کوچیکه ی ما یه خوبی داره، در واقع خوبی زیاد داره، اما یکی از خوبی هاش اینه که اگر چیزی رو دوست داشته باشه میره پی اش. یه مدت عشق امداد رسانی و هلال احمر بود، یهو می دیدی غیبش زد و بعد سر از افغانستان و یا بم درمیاورد. یه مدت عشق سنتور بود که خدایی دنبالش هم رفت و تا حدودی یاد گرفت. این دایی ما یه دوران طلایی داشت. اونم وقتی بود که بخاطر عشق قدیمی اش به نونوایی، رفته بود یه تنور گازی خریده بود و توی حیاط علمش کرده بود هی نون می پخت. هی نون میپخت :)))) بعد نون ها که خوب نبودن خب. ضخامت همه بالا. کت و کلفت اندازه ی گردن من. فقط به یه دردی میخورد. کره محلی می مالیدیم روش و شکر می پاشیدیم و به به ... مزه اش عین شُل شُلی میشد. حالا شُل شُلی چیست؟ شبیه نان ولی بدون مخمر و این صحبتا، به نوعی پنکیک لُری. خلاصه می زدیم بر بدن و روشن می شدیم.

   متاسفانه الان ولی خیلی وقته از اون دوران طلایی عبور کردیم و چندین ساله دایی وارد وادی کارهای خیریه و اردوی جهادی شده و عین داروغه ناتینگهام فقط ازمون پول می خواد.

موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۰/۰۲/۰۵
تیستو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">