درخت بلوط

بایگانی

خاطرات درمانگاه

سه شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۹:۵۲ ق.ظ

      بعضی وقتا هم هست همکارمون نیست، لذا بیمارهای ایشون رو ما می بینیم. می شنویم که پذیرش بهشون میگه اقای دکتر نیست برید پیش فلانی. بعد بیمار ها چکار میکنن؟ اول میرن چند دقیقه با دستگیره در اتاق آقای دکتر کُشتی می گیرن و در میزنن که مطمین بشن نیست ، بعد میان پیش ما.

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۰/۰۲/۰۷
تیستو

نظرات  (۵)

بیبین کارادا!

معلوم نیست چرا ایینقدر میترسن ازت!

پاسخ:
اتفاقا از من نمیترسن اصلا چون خانمم. همش فکر میکنن دروغ میگیم. یکی شون یه بار پرسید واقعا فبلانی نیست؟ گفتم یعنی فکر میکنی ما قایمش کرده باشیم؟

باز خوبه آشتی کردی باهامون :)

پاسخ:
قهر نیستم که. وقتی ناراحتم زورم به هیچ کجای دنیا نمیرسه غیر از اینجا.خیلی گناه دارم در واقع

چه احساسی داری حقیقتا؟😂

پاسخ:
شما چی فکر میکنین؟
😁
همش دلم میخواد بهشون بگم: آره دکترت هست. بعد من چون عاشق چش و ابروتم و بخاطر ویزیت تو خیلی بهم پول میدن گفتم میخوام ویزیتون کنم

ولی خیلی دردناکه که ذهنیت عامه دکتر خانوم رو قبول نداره و همش دنبال رسیدن به اون آقاهه س

پاسخ:
کلا نه فقط پزشک، همیشه آقایون رو بیشتر قبول دارن. همیشه میگن خانم ها بلد نیستن، گیجن، حواسشون پرته!

حق بود پست بالا جایی برای لایک و کامنت داشت. می‌دانم شما گرفتار تأیید یا ناتأیید آدم‌ها نیستید؛ اما من دوست داشتم پست بالا را هزار بار تأیید کنم. 

پاسخ:
لطف بیکران شماست. راستش اون لحظه، اون روز هیچ نمیتونستم در موردش صحبت کنم. هیچ.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">