خاطرات درمانگاه
شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۱:۱۵ ق.ظ
وقتی میان واسه داروهای مزمن شون گاهی پیش میاد که میگن مثلا قرص آلپرازولامشون رو نمیخوان. میگن: هنوز از ماه قبل داروهام رو دارم دکتر، میبرم خونه حیف میشه بدینش به یه مسلمون دیگه.
سپس اضافه میکنن که: به جای اون قرصو که ننوشتی برام شربت معده بنویس و اشک مصنوعی و قرص آهن. خلاصه اون خدایگان (!) دیپلماسی رو چرا میفرستید واسه مذاکره، وقتی حاج خانمِ ۷۶ ساله از درمانگاه ما حی و حاضره؟
۰۰/۰۲/۱۱