تیستو در حال جمع کردن تکه های کوچک اعصابی که خرد شده
يكشنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۵۳ ب.ظ
روز اول حسینیه وسط دریایی از سیلاب ها بود و مجبور شدیم پشت وانت خودمون رو به مراسم برسونیم. امشب هم میون دریایی از بچه بودیم، حالا این وسط یه ذره هیئتی هم بود.
۰۱/۰۵/۰۹
من در مخیلهم نمی گنجید، یه شب محرمی تو عمرم نشسته باشم تو مسجد و داد بزنم سمت بچهم که یواش تر یورتمه برو. البته اونکه نمیشنوه و ادامه میده😂