حال ندارد عنوان داشته باشد
دوشنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۱، ۰۴:۵۳ ب.ظ
امروز توی حیاط و زیر نور آفتاب که طلایی تر و ملایم تر هم شده بود یک قاصدک دیدم. کلی خوشحال شدم که بَه بَه قاصد روزهای قشنگ و زیبایی که قرار است با آمدن پاییز بیاید، از راه رسیده. دقیقه ای نگذشته بود که باد زد قاصدک را توی سرویس بهداشتی انداخت و قاصد خوش خبر پیش چشمهایم افتاد به چاه خلا.
۰۱/۰۵/۳۱
چند شب پیشا که ماه کامل بود، نیمه شب بالا پشت بوم عین گرگینه زل زده بودم به ماه که یه قاصدک دقیقا از ماه (زاویه دید من) خیلی نرم اومد پایین و نشست ور دلم...
و اینگونه رمانتیک ترین صحنه زندگیم از ازل تا بحال رقم خورد..
ولی الان که فکر میکنم چاه خلا صحنه بدیع تری بودی