خاطرات سایر مراکز درمانی
یه بار هم توی بخش داخلی بالا سر یکی از مریض ها بودیم و یکی از بچه ها داشت مریض رو ارائه می داد که دیدیم استاد داره همراه مریض تخت بغلی رو - که مریض ما هم نبود- چپ چپ نگاه میکنه. تا ما نامحسوس خواستیم برگردیم ببینیم چه خبره، یهویی استاد به یکی از بچه ها گفت برو برانکارد بیار و به ما هم گفت برید یکی از پرستارا رو صدا کنید بیان از این آقا نوار قلب بگیرن. آقاهه رو که نگاه کردیم دیدیم سرخ شده و خیس عرق! و به نظر می رسید راحت نفس نمی کشه. حالا آقاهه راضی نمیشد وسط این همه ادم بخوابه روی تخت. میگفت چیزیم نیست، یکم دلشوره دارم فقط. خلاصه خوابید و نوار قلب رو گرفتن همانا و 10 دقیقه بعد CCU بستری شدن همان.
فکر کن آقاهه صبح به عنوان همراه خواهرش که بیماری جدی هم نداشت و قرار بود زود مرخص بشه اومده بیمارستان، شب خودش به عنوان بیمار اورژانسی حمله ی قلبی و گرفتگی گسترده عروق کرونر آنژیوگرافی شده.