درخت بلوط

بایگانی

   یاس نوزدهم مهر بدنیا اومد. موقع شناسنامه گرفتن، مامان کلی این در و اون در زد که شناسنامه رو برای شهریور بگیره. خیلی جدی میخواست توی گواهی تولد بچه ی سزارین شده بنویسه تولد در منزل. حتی یه بار نشست پشت ماشین و بچه ی چند روزه رو برداشتیم بردیم یکی از شهرستان های اطراف که ثبت احوال بی در و پیکر اونجا بهش شناسنامه ی متولد شهریور بدن. که خب خوشبختانه اونجا اونقدر هم بی در و پیکر نبود. این همه اصرار برای این بود که بچه یک سال عقب نیافته و همراه نیمه اولی ها بره مدرسه.

  فکر میکنید آخرش تسلیم شد؟ ابدا. بچه رو همراه نیمه اولی ها فرستاد مدرسه. یعنی یاس یه سال زودتر رفت پیش دبستانی. بعد سالی که باید می رفت پیش دبستانی، رفت کلاس اول. سالی که باید می رفت کلاس اول، رفت کلاس دوم. و سالی که رفت کلاس سوم آخر تابستون، شهریور ماه، امتحان پایه ی سوم رو دوباره امتحان داد و تحت عنوان دانش آموز جهشی، سال بعدی نشست سر کلاس چهارم. اینطوری شد که سوسن خانم موفق شد از زیر یک سال عقب افتادن یاس در بره.

 یاس اما در تمام سالهای تحصیل بچگی اش، وقتی یک مساله ای رو نمی فهمید، یه امتحانی براش سخت بود، یه کلمه رو همش توی املا غلط می نوشت، و کلا هر جا کم می آورد و کلافه می شد، می زد زیر گریه و می گفت : "شما منو یه سال زود فرستادید مدرسه، من هنوز کوچولو بودم!"

 حالا این پیام رو دیروز فرستاده. دیروز که از کنکور دکترا برگشته، تماس گرفته و من نتونستم جواب بدم:

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۱/۱۲/۱۲
تیستو

نظرات  (۲)

خراب کرده اینطور گفته یا چی؟😂

دیگه بعدش اراده که داشت،یه سال استراحت میکرد نمیرفت پی درس

پاسخ:
نه به شوخی نوشته 😂
تا یه جایی به زور بود، بعد خودش افتاد توی هول و ولا. امشب ساعت ۹ شب واسه تبریک عید زنگ زد، هنوز سر کار بود

۱۳ اسفند ۰۱ ، ۱۶:۴۳ پلڪــــ شیشـہ اے

:)) خدای طنازی هستید شما و خانواده تون

پاسخ:
شما خیلی لطف داری عزیزم ❤️😍😊

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">