درخت بلوط

بایگانی

بیرون از غار چه می گذرد

جمعه, ۲ تیر ۱۴۰۲، ۰۳:۰۹ ق.ظ

    بعد از هزار سال اکانت اینستاگرام واقعی ام، که البته اکانت اصلی ام نیست، رو چک کردم، می بینم پسرخواهرِ زن دایی ام پست گذاشته، بعد دوست دوران دانشگاهم لایکش کرده. بعد ربط این دو تا آدم به هم چیه؟ غیر از من هیچی. نکته ی کنکوری قابل توجه اینه که خواهرِ زن دایی ام اینا عروس دکتر دوست دارن :)

موافقین ۷ مخالفین ۲ ۰۲/۰۴/۰۲
تیستو

نظرات  (۷)

۰۲ تیر ۰۲ ، ۲۳:۳۵ پلڪــــ شیشـہ اے

:)))

سلام دکتر

تبریک بابت باز شدن نظرات

آقا میگم الان یعنی دخترخانم روی خوش نشون داده؟

یا متعاقب روی خوش های آن خانواده پسر بلا، دختر لایک کرده؟

چه مادرشوهر زبلی :))) زبل خان

پاسخ:
سلام عزیزم
سلامت باشی :)
فعلا که در حد لایک بوده. ولی اصلا هیچ جوری امکان نداره از قبل همدیگه رو بشناسن الا همین اکانت من.
البته فعلا که قضیه منتفیه. دوتا از عزیزان اینجا مخالفن
۰۴ تیر ۰۲ ، ۰۱:۴۶ پلڪــــ شیشـہ اے

:))

 

پاسخ:
بخدا

سلااااااام😊

حالا نهایت یه عروسی پیش بیاد که شما رو توش دعوت نکنن.چی میشه مگه؟😅

پاسخ:
سلاااام
نه دعوتم میکنن حتما‌. البته فکر کنم. عروس دعوتم میکنه😎
خانواده داماد هنوز یکم شکارن

چرا نظرات انگشتر مامانو بستنی. منم یه خنجر خورده ام. باید خاطره‌مو اونجا میگفتمو یه بار دیگه حرص میخوردم.😭😅

پاسخ:
عزیزم 💔 من بسکه حرص خوردم ابدیده شدم دیگه
دوباره اون روز برا خاله ام هم تعریف کردم. اونم قلبش شکست. اخه دوتایی باهم رفتیم خریدیم. فکر کن اینقد کوچیک بودم بلد نبودم تنهایی برم طلا بخرم

الهی😭 چرا مامانا اینطوری میکنن!

من با بدبختی گلدوزی برجسته یاد گرفته بودم،میخواستم به چشم مامانم بیام،چون خودش حرفه‌ایه ولی الان به خاطر ضعف چشم نمیتونه، یه بافت ساده قشنگ برای مامانم گرفته بودم روش گلدوزی کردم. خیلی زمان گذاشتم.حالا نه که کار خودم باشه ولی خیلی قشنگ شده بود. 

چند ماه بعد رفته بودیم خونه مامان بزرگم،همه جمع بودیم. دیدم ژاکته تن مامان بزرگمه😢 نگاه خیره من تو دوربین.خنجر عمیقی بود.

پاسخ:
وای وای وای💔
واسه شما همیشه جلو چشمته. باز خوبه انگشتره جلو چشمم نیست.
شما رو نمیدونم ولی واسه من و مامانم اگر قضیه برعکس بود مامانم از حق عاق استفاره می کرد

ایشونم همینطورن

منو دیگه دوست نداری. بچه های مردم برا مامانشون جون میدن. شما فقط باباتونو میخواین.

😂😂😂

روزگار غریبی ست

پاسخ:
دقیقا دقیقا کلا مامانا کپی پیست شدن چرا ؟
یه بار یه پارچه چادر رنگی خریدم براش کوتاه بریدش، دادش به دختر دایی ام.
بعدی رو هم خریدم باز کوتاه برید، دادش به زن دایی ام. 
 بعدی رو خریدم گفتم ببین میخوای یکم دقت کن،  اخه این رنگی به دایی نمی یادا.

😂😂😂

امیدوارم پا به سن گذاشتم،اینا یادم نره و همینکارو با بچه ‌م نکنم😅

پاسخ:
فکر نکنم ما اینطوری بشیم.
من سالها یه ست پیژامه رو می پوشیدم فقط چون مامانم خریده بود. می ترسیدم دلش بشکنه🤦🏻‍♀️

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">