سرکنگبین صفرا فزود
نیست که ما برادر و خواهرها از هم دوریم و صد البته اوضاع هم این مدت خیلی بر وفق مرادمان بوده، زود با هر نشانه ای نگران هم می شویم و دلمان آشوب می شود و هزار راه می رود. دو شب پیش در گروه چت سه نفره مان به شوخی برایشان معما طرح کردم. نوشتم: "درمانگاه ما 7 زهرا دارد. اگر یک راننده ی ناشی ماشینش را با سرعت بالا یهویی وارد حیاط درمانگاه کند و برود بین بچه ها که توی حیاط ایستاده اند، 23 درصد احتمال دارد مصدوم زهرا باشد. حساب کنید چند درصد احتمال دارد تیستو مصدوم شود؟"
چه شد؟ هیچ. شوخی ام بدون قصد قبلی، خرکی از آب درآمد. بیچاره ها نگران شده بودند و یاس همان موقع پیام داد و پرسید چی شده، واقعا ماشین بهت زده؟ شاخدار هم که دیرتر پیام را دیده بود، تا صبح که جواب را بگویم حسابی دلش شور افتاده بود.
جواب چه بود؟ هیچ. صفر درصد. تیستو پشت فرمان ماشین کذایی نشسته.
اوووف
امان از اتفاقات لعنتی
امان از ماجراهای زنجیره ای
ان شاالله که سالم و سلامت و تندرست باشید همگی
:)) واقعا دلم قنج رفت برای شما سه تا و نگرانی تون
الهی که غم تو دلهاتون نباشه از بابت همدیگه