غرش های دیو درون جمجمه
جمعه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۳، ۰۷:۵۱ ب.ظ
ترس میخورم، ترس می نوشم. ترس را نفس می کشم. در ریه هایم ترس است که با اکسیژن باند می شود و برمیگردد به قلب. در جمجمه ام نورون ها دور هم جمع شده اند و می ترسند. این طرف فضای سیناپسی ترس آزاد می شود و آن طرف ترس دوباره بازجذب می شود. در معده ام ترس است که ترشح می شود. کلیه هایم آب و املاح را الک میکنند و ترس را نگه می دارند.
اصلا ترس است که هر روز از خواب بیدار می شود، ترس است که دست و رو می شوید و مقنعه سر میکند و می رود سر کار. ترس است که برمیگردد خانه و چیزی میخورد و دور خودش می چرخد و شب به رخت خواب می رود. ترس است که به جای من زندگی می کند.
۰۳/۰۶/۲۳