خرده جنایت های خانوادگی
سه شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۴، ۰۲:۱۹ ق.ظ
همینطور بی مقدمه حرف آخر را نزدم .اول کمی در مورد ایده آل هایم که قرار نیست همیشه محقق شوند برایش گفتم . مثلا گفتم در مورد اینکه او استقلالی است و اینکه مدیر مدرسه شان در مورد مو ی مناسب برای پسربچه ها با من هم عقیده نیست ، واقعا کاری از دست من بر نمی آید . و اینکه لوس زدایی کردن کلامش تا به امروز مثمر ثمر نبوده . در آخر هم سعی کردم مشکل اخیرش را ابهام زدایی کنم و برایش روشن کنم که اگر دست از فرو کردن لبه ی پایینی تی شرت در شلوار جینش بر ندارد ، احتمالا اولین پسر خاله ای خواهد بود که توسط دختر خاله اش به قتل میرسد .
۹۴/۰۱/۰۴