من چرا نمیمیرم؟
شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۵۷ ب.ظ
یک هفته کل شیراز رو زیر و رو کردم و اشک خودم و کفر بقیه رو به دفعات در اوردم تا تونستم لباس مقبول پیدا کنم و با سلام و صلوات با کمک خیاط و خاله با حجابش کردیم که دایی جان قربون بلا بوسنا علیه بیاد خونه تا چشمش بخوره بهش بگه "عه روبالشتی خریدین؟"
۹۵/۱۰/۱۸