درخت بلوط

بایگانی

خاطرات درمانگاه

دوشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۴۷ ق.ظ

به درجه ای از عرفان رسیدم که با یه لیوان دم کرده ی زعفرون و گل گاو زبون میرم درمونگاه و در جواب خانمی که با عصبانیت میگه من توی مطب متخصص ها هم بدون نوبت میرم اونوقت توی دکتر عمومی دور برداشتی، لبخند میزنم و میگم بله چون زورم میرسه و البته اون هم به درجه ای از عرفان رسیده که ادام رو درمیاره :))

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۲۵
تیستو

نظرات  (۴)

وقتی ادای شمارو در میاره رو 
با رسم شکل
توضیح دهید
پاسخ:
این شکلی:
با دهان کج و کوله گفت بییییله و بعد دماغش را بالا گرفت و گفت نخواستم باباو  از در بیرون رفت. چند دقیقه بعد شوهرش خیلی متمدنانه به جای او روی صندلی های لابی نشست تا سر نوبت خودش ویزیت شود
عجب!!!

همینطور بی خیال باشید.
اگه بخواین خودتونو ناراحت کنین، روزتون نمیگذره.
پاسخ:
دقیقا ... همین طور بیخیال.
اصلا وظیفه خودم میدونم رعایت حقوق شهروندی رو یادشون بدم

البته اگر از یاد خودم نره :)
۲۵ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۱۰ آنارم (این روزها...)
خخخخخخ
دست بالای دست بسیار است :)
پاسخ:
خیلیییی  :))
:))))))))
پاسخ:
:دی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">