درخت بلوط

بایگانی

بدون عنوان

سه شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۳۵ ب.ظ

    یه بار هم میخواستم یه عکسی رو از گوشیم به دوستم نشون بدم، عکس روز تولدم رو هم دید. کلی از کیک و گُلی که میم زحمتش رو کشیده بود تعریف کرد. گویا فکر نمیکرد من خیلی گل هدیه بگیرم و یا مثلا کسی غافلگیرم کنه. ازم پرسید: خب چرا این عکسا رو نمیذاری اینستاگرام؟ گفتم: خب چرا باید بذارم؟

و اینطوری هر دو به فکر فرو رفتیم.

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۸/۰۲/۳۱
تیستو

نظرات  (۷)

به عقیده خودم :
خوشی های خویش را در چشم دگران فرو نکنیم :)
همین !
پاسخ:
ما نیز طرفدار پرو پا قرص عقیده ی شما هستیم :)
الحمدلله و المنه :) بسی خوشحالم
پاسخ:
حالا این وسط یه سوال دارم، اینستای شما خانوادگی هست یا می توانم درخواست بدهم.
پاسخ:
نه خانوادگی نیست. جای بسی خوشحالی و خرسندی است ملاقات شما آنجا 😊
آره دیگه
جدیدا شنیده شده عکس از آقامون اینستا نباشه به بدقیافگی همسر یا اعتماد بنفس پایین متهم شدیم. یا حتی تصور اینکه شوهرش خسیسه بهش هدیه نمیده :/
پاسخ:
قشنگ احساس میکنن همه اتفاقای باحال واسه اونا اتفاق می افته و ما ازدواجمون خون بستی چیزی بوده مثلا :))
۲۵ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۲۵ پلڪــــ شیشـہ اے
جوابتون به آنارم 
:)))))
من اون موقع که این پست و خوندم یاد یه خاطره ای افتادم
یه روز از روزای کارآموزیم که توی آز دانشکده با چندتا خانم دکتر مشغول بودیم، کارشناس یکی از آز هامون که دوست اون خانم دکترها بود، اومدن توی آز. این بنده خدا بسیار با شخصیت و محجوب بودن. همیشه هم آراسته بودن. بدون آرایش و این جفنگیات. خلاصه که میگفتن توی ایستگاه دانشگاه منتظر سرویس بودن که با یه نفر که بغل دستشون بوده از بچه ها صحبت می کردن. بعد فکر کن طرف برگشته بود بهشون گفته بود شما خیلی زیبایید? پس چرا حجاب دارید? دکتر گفت بهش گفتم خب چه ربطی داره? گفت آخه اینایی که حجاب دارن از بس زشتن روشون نمیشه چادر و روسری شون و بردارن و واسه همین چیزاست که حجاب دارن. :| بنده خدا گفت شاخ درآوردم اون لحظه. بهش گفتم فکر نکن ماها کور و کچلیم. چه بسا شیتان فیتان تر و هلو تر از شما باشیم. (حالا اینا تعبیرهای منه) :))) خلاصه که ما هیچ ما نگاه.


پس لطفا من آیدی اینستا تون رو میخوام. 
پاسخ:
یه بارم من رفته بودم سلمونی و تقریبا کارم یه روز طول کشید. خب خیلی ساعت رو با دوتا کارآموز و استادشون که رییس سالن بود گذروندم و کلی حرف زدیم و خندیدیم. چون روز بعدش که دوباره رفته بودم اونجا با روی باز به دوتا کارآموزه سلام کردم و خب اونا خیلی معمولی جواب دادن. چند دقیقه ی بعد یکی شون هیییین کشید و زد به اون یکی گفت این فاطیه پریروز اینجا بوداااااا، نگااااااا چادر دارههههه!🤣

برات کامنت میذارم عزیزم. ولی خب خیی پست نذاشتما
۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۳۷ پلڪــــ شیشـہ اے
:)))

پاسخ:
😊
جوابتون به پلک شیشه ای :)
برای منم پیش اومده
یه مراسم زنونه بی حجاب بودم، گفتن تو که خوشکلی، خانوادت مجبورت کردن چادر بپوشی یا شوهرت؟!!!😨😂
پاسخ:
قشنگ تفکر همه همینه گویا :/

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">