درخت بلوط

بایگانی

نصف پسربچه هایی که این مدت توی درمونگاه اطفال دیدم ، لاک ناخن داشتن .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۴۴
تیستو

امروز تولد دایی شماره ی 4 بود . آبادان . زنگ زدم بهش گفتم : "تولدت مبارک دایی جون ! چقده خوب شد که تو بدنیا اومدی وگرنه کی حاضر بود با زنت عروسی کنه ؟ تا آخر عمر می موند خونه ی باباش "

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۴۶
تیستو

از آنجا که معلم ریاضی دختر خاله ام گفته آدم هایی که در مسیر رفت و آمد تعداد درخت های کنار خیابان را میشمارند ، دارای یک ذهن ریاضیدان هستند ، بنده به عنوان یک آدم با ذهن ریاضیدان باید بگویم اگر از صدای باران و بوی بهارنارنج و به لیمو و رنگ دریا و خنده ی مامان مخرج مشترک بگیریم ، همگی باهم برابرند و به یک عدد ثابت ساده میشوند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۴۶
تیستو

  دختر خاله ی کلاس پنجمی ام دیروز موبایل خریده . براش پیامک فرستادم که شماره ام رو داشته باشه ، جواب داده : " شما چه کسی هستید ؟ " آخر شب هم پیام فرستاده : "شب شما بخیر!" صبح ساعت 8 هم اس داده :"صبح شما بخیر"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۲۶
تیستو

    به نام خدا . با عرض سلام خدمت شما و همه ی دست اندر کاران برنامه ی خوبتون . دختری هستم اواخر 25 سالگی ، جمعه ی هفته ی پیش و جمعه ی هفته ی آینده کشیک رونده ، همین یک امروز را داشته که میتوانسته تا ساعت 9 بخوابد ولی خب شب قبل به زور در خانه ی خاله نگه داشته شده و صبح ساعت 7 و نیم با سر و صدا از خواب بیدار و به زور به او صبحانه خورانده شده . الان احساس خواب آلودگی و خستگی مفرط می نمایم . چه کنم ؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۲۱
تیستو

   تابستان سال 89 بود . تبریز . با 9 بچه ی قد و نیم قد رفته بودیم موزه ی شهرداری . همه چیز امن و امان بود تا اینکه رسیدیم قسمت فرش های دستباف . با خاله داشتیم فرش ها را دید میزدیم و به به و چه چه میکردیم که یکدفعه جیغ یکی از خانم های راهنما ی موزه بلند شد که : آقا پسر بیا پایین ببینم ! برگشتم سمت خاله که بگویم چه مردم بی فرهنگی پیدا میشوند و بچه شان را ول کرده اند توی موزه به امان خدا که دیدم خاله دارد میدود سمت عقب و همزمان داد میزد : "محمد حسن !" بله . محمد حسن خان فرش دستباف نمیدانم چند صد ساله را گرفته بود و داشت میرفت بالا . خوشبختانه هنوز در شیب دامنه بود که خاله لنگش را گرفت و کشیدش پایین . خاله و خانم راهنما همزمان شروع کردند به تشر زدن به بچه که چرا رفتی روی فرش و فلان و بهمان . محمد حسن اما در حالی که تقلا میکرد خودش را از دست مامانش خلاص کند داد میزد که : باشه باشه کفشامو درمیارم  .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۱:۳۶
تیستو

یادم رفته بود که دیگه گروهبان نیستم ...

+ اشاره به عنوان پست قبل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۴۷
تیستو

  رفته بودیم حافظیه . حین عکس گرفتن از دوستان و البته مردم ، دیدم یک آقایی آمد سر قبر حافظ . پایین پله ها کفش هایش را درآورده بود و به سنگ قبر که رسید دو تا دست و سرش را گذاشت روی سنگ قبر و شروع کرد به فاتحه دادن . بعد از چند دقیقه همانطور که توی حال خودش بود رفت یک گوشه ای نشست و زل زد به سنگ قبر . اشاره کردم به بچه ها و گفتم: این آقاهه چقدر قضیه رو جدی گرفته ! یک دفعه جیغ بچه ها بلند شد که : ای وای ! این بابای ش است ! قبلا هم در مورد بابای ش شنیده بودم .  اینکه هر روز خدا می آید حافظیه و دو رکعت نماز میخواند و میرود .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۳۷
تیستو

   قبض به دست ، توی صف صندوق شیرینی فروشی ایستاده ام . دختری با قبض توی دستش می آید سمت صندوق و از آقای مدیر می خواهد جمله ای که برای نوشتن روی کیک آماده کرده در برگه سفارش قید شود . آقای مدیر میگوید روزی که برای تحویل آمده اید برایتان مینویسند ولی دختر نگران این است که نوشته خوب از کار در نیاید. آقای مدیر که وسواس خانم را می بیند ، خودکار دستش میگیرد و میگوید : چی میخواستید روی کیکتون بنویسید ؟ دختر میگوید : تولدت مبارک نکبت !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۳۳
تیستو

   سالهای اول دانشگاه فیلم زیاد می دیدم . دیگر کنکوری نبودم و البته بساطش هم جور بود . خوابگاهی بودم و لپتاپ خودم را داشتم و درس خواندن و زندگی ام دست خودم بود . یک گیم نت هم توی بازارچه ی جلوی خوابگاه بود که فیلم های دست اول هم میفروخت . فیلم می خریدیم و البته آرشیومان را با کل همخوابگاهی ها شریک می شدیم . تا اینکه یک روز متوجه شدم هر کس فیلم میخواهد می آید دم در واحد ما و سراغ من را میگیرد . از یکی از همین بچه هایی که با فلش آمده بودند فیلم بگیرند دلیلش را پرسیدم . گفت بچه ها گفتن منبع فیلم خوابگاه فاطیه . همان شب فیلم دیدن را گذاشتم کنار .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۱۳
تیستو