درخت بلوط

بایگانی

اولین پیامکی که برایم ارسال کرد. جواب پیام تبریک تولدی که برایش فرستاده بودم. 

۵ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۰۲ ، ۱۹:۱۰
تیستو

    بابا همیشه کنار وسایلش کاغذ های دست نویسی داره که ذکر های روزانه رو روش نوشته و هر روز از روش میخونه. و خب به مرور زمان کاغذ ها دیگه کمرنگ و پاره و شلخته شده بودن و شده بود عین دفتر دستک دعا نویس ها. این شد که همه ی ذکر های اعراب گذاری شده رو از اینترنت سرچ و بعضی دیگه رو تایپ کردم و با فونت درشت و بولد به ترتیب صبح و شب مرتب کنار هم چیدم و میم هم زحمت کشید رفت پرینتش گرفت و پِرِسش کرد و محصول نهایی تقدیم بابا شد که خیلی خوشش اومد. فکر کنم کادو از این بهتر از ما نگرفته بود.

نتیجه گیری؟ تیستو ۱ یاس 0

ابوعلی سینا ۱ خواجه نصیر الدین طوسی0

سوزن انسولین ۱ موشک سجیل 0

فلاتر ۱ فلاتر 0

او آر اس ۱ سوخت موشک 0

۵ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۰۲ ، ۲۰:۵۰
تیستو

سَر خُرو : (صفت) سر خود. آن هم با دوز بالا. معمولا مرغشان هم یک پا دارد. حتی گاهی دیده شده که اصلا پا ندارد.

مثال؟ فامیل های مادریم: خانواده ی محترم فرگوسن.

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۰۲ ، ۲۲:۵۵
تیستو

   طبق معمول بیمارهای پشت در سر نوبت دعواشون شده و آقای پذیرش عصبانی خودشو می اندازه بینشون و ضمن دعوت به حفظ آرامش، با گفتن اینکه "یکم احترام هم بذارید، یکم رعایت ما رو هم بکنید. عین حضرت عباس تک و تنها افتادم توی صحرای کربلا" درخواست درک متقابل داره. ولی این جوابیه که از یکی از بیمارها می شنوه: ‌"یعنی حضرت عباس هم کچل بود؟"

۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۰۲ ، ۲۰:۵۳
تیستو

      یادتونه پارسال این موقع چقدر واسه عید و شلوغی مهمون ها نک و ناله میکردم؟ خدا قربونش برم همچین گذاشت توی کاسه مون که از الان تا همیشه و از ته دل، فقط "الحمدلله".

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۰۲ ، ۲۱:۳۳
تیستو

    دو هفته است که یه مشت رخت و لباس بیرون پوشِ در هم تنیده ای که نمی شود همینطوری به امان خدا روی زمین رهایش کرد را ریخته ام روی صندلی. بعد صندلی لازمم شده و توده ی لباس ها را گذاشته ام روی رخت آویز. ولی روز دیگر لباس شویی را روشن کرده ام و رخت آویز لازمم شده و توده لباس ها را گذاشته ام روی رخت خواب مهمان، اما یکی دو روز بعد مهمان آمده و به اجبار توده ی لباس ها را گذاشته ام روی تخت و دوباره الان که لحافِ تخت نیاز به جا به جایی دارد دارم توده ی لباس ها را می برم که بگذارم روی صندلی ...

    این فکر های در هم تنیده ی شلوغ هم مدتهاست که برای سرم سنگینی می کند. یه لحظه هم نمی شود زمینش گذاشت. حالا قرآن خدا غلط می شود اگر یک روز به جای مغز، طحالم این فکر ها را به دوش بکشد؟ یا حتی لوزالمعده؟ یا یکی از کلیه ها؟ یا کبد که از بس دل و جگر انجام هیچ کاری را نداشته ام مدتهاست بلا استفاده مانده؟ یک ذره "تعاونوا ..." بلد نیستند؟ آدم فروشی بلدند فقط؟

موافقین ۹ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۰۲ ، ۲۰:۵۴
تیستو

    خبر پیدا شدن پیکر کوهنوردهای توچال و اشنویه دوباره توی غم غرقم میکنه. انگار خیلی فرقی نمیکنه چقدر گذشته باشه، بالا بریم پایین بیایم، دلمون باز باشه یا تنگ، اون غم قلمبه همیشه یه گوشه ی این دل نشسته و خیال تکون خوردن هم نداره.

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۰۲ ، ۱۷:۳۸
تیستو

دُند : (به ضم دال اول) صفت برای انسان. آنکس که آگاهانه نفهمی بورزد.

مثال: احمدی نژاد.

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۲ ، ۱۲:۴۳
تیستو

    تماس ویدیویی گرفتم که یکم رویال پرنسس ببینیم و بلکه یه جون به جون هامون اضافه بشه، باباش هم پشت سرش  نشسته عروسک انگشتی به دست داره یکی یکی صداشون رو در میاره. سوسن خانم که فقط از سمت ما قربون بلا شنیده می پرسه کی پشت خطه؟ متوجه میشم که منظورش اینه که یومونچه اس یا رویال پرنسس، ولی این باعث نمیشه زهرم رو نریزم: آقای دکتر هستن. دارن برامون صدای خر درمیارن.

۴ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۰۲ ، ۱۲:۵۳
تیستو

12

۲ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۰۲ ، ۱۲:۲۵
تیستو