درخت بلوط

بایگانی

۱۹ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

مامان بابا ها گاهی اینقدر ساده لوح و زود باورانه با آدما برخورد میکنن که فکر میکنم بهتره دوباره بفرستیمشون دانشگاه .
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۴۶
تیستو

پ ن : زن دایی است که دارد با اکانت دایی در گروه خانواده صحبت میکند .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۰۸
تیستو
صبح به دستور مامان رفته ام فلان خیابان ، کفشی را که یک ماه پیش پسندیده بود و هر کار کرده بودم نخریده بودش ، برایش بخرم . در مغازه که رسیدم شماره اش را گرفتم که بپرسم مشکی یا قهوه ای ؟ تا گوشی را برداشت خندید و گفت وای فاطمه ، یک فاطمه ی دیگر عین تو اینجا پیشم نشسته و دارد گریه میکند . گفتم به سلامتی ! حالا چرا شبیه من ؟ گفت دخترک دوست داشته گرافیست شود ولی مادرش به زور فرستاده اش رشته ی انسانی . خندیدم . گفتم بهش بگو : از آشنایی ات خوشبختم ! هنوز قسمت سخت داستان ات نرسیده ... اینجا مامان شاکی شد که : حالا درست که من مجبورت کردم بروی پزشکی بخوانی ، ولی برای وبلاگ نویسی و عکاسی کردن ات بهت اجازه دادم که ...
من چه گفتم ؟ هیچ ! زل زدم به کفش های قهوه ای و مشکی پشت ویترین .
۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۵۷
تیستو

برایمان نوشته : کاش تقویم سالهای عمر من فقط تا نهم بهمن می بود و دهم هیچ وقت نمی آمد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۶ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۳۴
تیستو
   آخ اگر من سخنگوی وزارت امور خارجه بودم چقدر خوب بود . آن وقت در کنفرانس خبری وقتی آن خبرنگار خارجی میپرسد "آمریکا نگرانی خود را بابت آزمایش موشکی ایران با تصویب دو تحریم جدید ابراز کرده است . واکنش ایران چه خواهد بود ؟" میگفتم : "ما بارها نه فقط به ایالات متحده بلکه به تمامی کشور ها اعلام کرده ایم که ازمایش های موشکی ما جز حفظ آمادگی برای دفاع از تمامیت عرضی ایران و البته شمارش هیچ هدف دیگری را دنبال نمیکند" بعد آن خبرنگار خارجی میپرسد "چه چیز رو قراره بشمارن؟" و من میگویم " فضول ها رو"
۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۲۶
تیستو
درست است که ما بچه های گرمسیری برف ندیده بودیم و هر وقت تلویزیون برف نشان میداد و یا کسی از بارش برف تعریف میکرد دلمان آب میشد ، ولی این شانس را داشتیم که بابای اهل دلی داشته باشیم که از شهر محل خدمتش برایمان برف بیاورد و ما هم بریزیمش توی سینی و آدم برفی درست کنیم .
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۰۲
تیستو
سپاس خداوند عز و جل که به دختر خاله ی ما فرزندی مرحمت نمود تا خود دختر خاله و خواهر و برادرهایش بتوانند دهان مبارک ما را با عکس ها و فیلم های پسرک آسفالت بنمایند .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۴۴
تیستو

شبهای زمستان همیشه اینقدر غم داشت ؟

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۵۰
تیستو

    بهمن 87 که آمدم دانشگاه و برای اولین بار زل زدم به کارت دانشجویی ام با خودم گفتم یعنی بهمن 94 یک روزی از راه خواهد رسید ؟ یعنی میتوانم ؟ یعنی میشود یک روزی از دست این درس ها و این ادم ها راحت شوم ؟ حالا هفت سال گذشته است . حالا بهمن 94 بالاخره از راه رسیده و  همه ی آن درس ها ی تمام نشدنی تمام شده و من خوشحال نیستم . خوشحال نیستم ، اما ناراحت هم نیستم . ته دلم خالی از هر احساسی است . حتی ذره ای حس رهایی هم ندارم . فقط فکر کنم دلم برای آن آدم هایی که در این هفت سال اخیر صبح و ظهر و شب ام را با آنها گذراندم سخت تنگ میشود .

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۵۵
تیستو