دیروز چند بار بهش گفتم دوست دارم کوچیکت کنم و بذارمت توی کیفم و با خودم ببرمت شیراز. حالا دیشب وقتی که داشتم محکم توی بغلم می چلوندمش و می بوسیدمش، نفس زنان گفت میخوای کوچیکم کنی؟
دیروز چند بار بهش گفتم دوست دارم کوچیکت کنم و بذارمت توی کیفم و با خودم ببرمت شیراز. حالا دیشب وقتی که داشتم محکم توی بغلم می چلوندمش و می بوسیدمش، نفس زنان گفت میخوای کوچیکم کنی؟
من اینقدر لیست چیزهایی که بهشون افتخار میکنم کوچیکه که یکی اش اینه که هیچ وقت از سفره غذا قهر نمیکنم.
کنار خیابان داد میزد : گوشتِ پازنِ دِنا با خاصیت ضد کرونا، ۱۳۰ تومن.
دستم خورد به صندوقچه چهار قفله شده و قفل ها هم که گفته بودم به هیچ بند بود، صندوقچه که چپه شد، دوباره در و دیوار این جمجمه را گند و کثافت برداشت.
انسانهای دور و برم، وقتی پروانه، رنگ سرخابی و لک لک می بینن، یاد من می اُفتن. علامت مخصوص شما چیه؟
اصلا دوست ندارم چهره واقعی شما مجازی ها رو ببینم. چون همین چند تایی رو که دیدم بسیار خوشگل تر و جذاب تر از تصوراتم بودن و این اعتماد به نفس من رو تهدید میکنه.
زنگ زدم به همکارم که باهم دوست بودیم حالش رو بپرسم، از حال و ه ای درمونگاه میگه و اینکه امروز مریضه اومده بوده تزریقات کیسه داروهاش رو داده بوده به دوستم پرسیده بوده امپول توش نیست و دوستم هم گفته بوده نه و مریضه هم کلی غر و اعتراض که خدا بگم چیکارش کنه دکتر تیستو رو گفته بودم برام بنویس، ننوشته. حالا هر چی دوست من میگفت بابا این بنده خدا (که من باشم) خیلی وقته رفته از اینجا، مریضه اصرار که نه الان پیشش بودم.
خلاصه اینطوریه که اونجا نیستم ولی باز فحشه رو میخورم.
میگم میتونی اسمت رو بنویسی؟ میگه: نه، آخه من که هنوز دندونم نیافتاده.