حالا سال تحویلش چه گُهی بود، که الان شب چله اش بخواد باشه؟ سگ توی همش.
حالا سال تحویلش چه گُهی بود، که الان شب چله اش بخواد باشه؟ سگ توی همش.
امروز ۷ ساله شدیم.
اول راهیم. می دانم. تازه باید برویم مدرسه.
دیوار مهربانی دیده اید؟ من دیوار نگرانی دارم.
نوشته های کوچکی مثل "امیر گلکار plt100000" و "حبیب پارسا lymph دارو + سونو" و "پسندیده خانم تکرار فیت" "ملیحه مولایی/ افکار/ پیگیری ارجاع" را جلوی چشم، روی قسمتی از دیوار کنار میز کارم چسبانده ام که یادم نرود دلم شورشان را بزند.
چول : (صفت). کثیف، درب و داغان، خراب.
مثلا
"حونه چول بی" یعنی خانه کثیف و نامرتب بود.
اما "حونه ام چول" یعنی خانه خراب شدم.
پس وقتی کسی در جواب سوال "خوبی" گفت "چولم" یک نگاه به سر تا پایش می اندازیم، اگر گِلی نبود، سعی می کنیم به داد دلش برسیم که کثیفی و درب و داغانی و خرابی از آنجاست.
آخر صحبتام - تلفنی- با میم، خداحافظی میکنه میگه: برم خونه ی خاله ام شام دعوتم. میگم : خب زشته قبل از اینکه بری برو طبقه ی پایین یکم پیش بابا مامانم اینا بشین، زشته دایی ام بعد از مدتها اومده خونه. بعدش هم زنگ بزن دقیق بهم بگو داشتن در مورد چی حرف میزدن.
دیشب تلفن را برداشته و برده اتاق آخری که مادرش صدایش را نشوند تا قصه ی پر غصه ی معطل شدنش دم در مدرسه را برای ساناز تعریف کند و آخرش هم اضافه کرده که : [این قضیه رو] برا همه بگو که من چقدر سختی می کشم!
چرا؟ مشکلی پیش آمده بود و دیروز شاخدار وقتی رسیده بود درب مدرسه که از تعطیل شدن مدرسه گذشته و یومونچه اشکی و شاکی ربع ساعتی منتظر مانده بود.