درخت بلوط

بایگانی

۱۹ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

   قبض به دست ، توی صف صندوق شیرینی فروشی ایستاده ام . دختری با قبض توی دستش می آید سمت صندوق و از آقای مدیر می خواهد جمله ای که برای نوشتن روی کیک آماده کرده در برگه سفارش قید شود . آقای مدیر میگوید روزی که برای تحویل آمده اید برایتان مینویسند ولی دختر نگران این است که نوشته خوب از کار در نیاید. آقای مدیر که وسواس خانم را می بیند ، خودکار دستش میگیرد و میگوید : چی میخواستید روی کیکتون بنویسید ؟ دختر میگوید : تولدت مبارک نکبت !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۳۳
تیستو

   سالهای اول دانشگاه فیلم زیاد می دیدم . دیگر کنکوری نبودم و البته بساطش هم جور بود . خوابگاهی بودم و لپتاپ خودم را داشتم و درس خواندن و زندگی ام دست خودم بود . یک گیم نت هم توی بازارچه ی جلوی خوابگاه بود که فیلم های دست اول هم میفروخت . فیلم می خریدیم و البته آرشیومان را با کل همخوابگاهی ها شریک می شدیم . تا اینکه یک روز متوجه شدم هر کس فیلم میخواهد می آید دم در واحد ما و سراغ من را میگیرد . از یکی از همین بچه هایی که با فلش آمده بودند فیلم بگیرند دلیلش را پرسیدم . گفت بچه ها گفتن منبع فیلم خوابگاه فاطیه . همان شب فیلم دیدن را گذاشتم کنار .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۱۳
تیستو

   همین چند وقت پیش بود که اینقدر از "Her" گفتن که دهنمون رو صاف کردن ، حالا هم درصددن با "رخ دیوانه" به این مهم دست پیدا کنن .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۴۳
تیستو

 خوشبختی یعنی رتبه ی 20 دکترای دایی جان قربون بلا  و بوسنا علیه که میشود گفت با توجه به شرایط سخت روزهای قبل آزمون ، یک شاهکار است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۳۲
تیستو

امروز ناهار مهمان بودم خانه ی خاله . بعد از غذا بازی بچه ها شروع شد و طبق معمول جیغ خاله بخاطر تجاوز توپ فوتبال بچه ها به حریم گلدان هایش ، در آمد که : باز با توپ زدین شاخه های این گلا رو شکوندین و یک دونه گل سالم برای من نذاشتین و برین یه جا بازی کنین که توپ به گل ها نخوره و باقی غرغرها . محمد مهدی هم دادش در آمد که : مامان شما 11 تا گلدون دارین ! همه جای هال پر گلدونه ! خب ما کجا بازی کنیم !؟ آخرش یه روز یه چکُش برمیدارم تموم گلدونا رو باهاش خرد خاک شیر میکنم ،بعدشم چکشه رو میذارم تو گلدون بزرگه !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۵۸
تیستو

با توجه به شواهد و قرائن احتمالا همه ی پسر بچه هایی که در سالهای 65 و 66 بدنیا آمده بودند و قرار بوده در آینده به جوانان انقلابی و با ایمان و قد بلند و جدی تبدیل شوند در بمباران های هوایی اواخر جنگ به فیض شهادت نائل آمده اند . و گرنه چرا من نباید یک خواستگار 67 به بالا داشته باشم ؟ ها ؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۲۴
تیستو

بعضی وقتها هم پیش هم پیش می آید که مینشینم به صحبت کردن با یکی از دوستانِ هم کلاسی ام که خیلی دوستش دارم . از همه چیز حرف میزنیم از فیلم و موسیقی و کتاب گرفته تا آدم ها و طبیعت و عکاسی . و میبینم چقدر سلیقه های مشترک داریم و چقدر حرفها و روحیاتمان شبیه به هم است . دیروز اما شکاف بینمان بالاخره خودش را نشان دارد . درست همان لحظه ای که دوست پسرش به موبایلش زنگ زد و من صدای آن غول تشنِ سیبیلو را شنیدم که میگفت :سلام عشقم .

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۴۲
تیستو
ترسناک ترین چیز دنیا ، ترس است . ترس از نداشتنن . ترس از ندیدن . ترس از تنها ماندن . ترس از درد کشیدن . ترس از ، از دست دادن .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۲۵
تیستو

خیر . من یک بی وطن هستم . آن هم با ط دسته دار و بدون قرتی بازی .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۲۱
تیستو

خیر .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۲۰
تیستو