یک روز بدون نوبت و آخر وقت آمد و گفت گلویم خیلی درد میکند و نوبت هم ندارم. گفتم معاینه ات میکنم اما اگر دارویی لازم بود باید از بیرون بگیری چون نوبت نداریم. گلویش را نگاه کردم و گفتم هیچ مشکلی ندارد و دردش حتما بخاطر حساسیت است. گفت اگر فردا بیایم برگ ارجاع میدهی بروم گوش و حلق و بینی؟ گفتم با اینکه مشکلی نداری ولی چشم.
فردا آمد و برگ ارجاعش را دادم دستش. گفت یک بار دیگر گلویم را نگاه کن. گفتم با اینکه 18 ساعت هم از معاینه ی قبلی ام نگذشته و برگ ارجاع هم داده ام خدمتتان، ولی چشم. چوب معاینه و چراغ قوه را گرفتم دستم و گفتم دهانتان را باز کنید بیزحمت؟ فرمودند گلوم درد میکنه نمیتونم بازش کنم.