نه. حالا واقعا میخوام بدونم اون جناب صادق خان، که یاس شب آخری که شهرمون بود، تیستوی تازه از راه رسیده رو ول کرد و رفت بهش سر بزنه، عصا رو هم به اژدها تبدیل می کرد؟ تخم طلا چی؟ میذاشت؟ شق القمر بلد بود؟ تنها بازمانده ی نفرین آواداکداورا بود؟ نه، واقعا میخوام بدونم چی چی بود که تیستو نبود؟