صبح ها گاهی سراغم می آیند - و از سر لطف - می پرسند چرا غمگینم؟ حالم خوب است؟ نه. معلوم است که خوب نیستم! مگر چقدر گذشته که حالم خوب شود؟ هنوز فرودین است، زخم های سر و صورت بچه ها هم هنوز خوب نشده، آن وقت داغ دل آدم خوب می شود؟ آن هم دل مایی که هنوز منتظریم از ناکجا آباد پیدایش شود و بگوید تمام مدت مسخره بازی درآورده؟