درخت بلوط

بایگانی

خاطرات درمانگاه

سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۰۸ ق.ظ

   اولین بار بود که یک تبعیدی می دیدم. آمده بود برای گرفتن مهر ارجاع. دفترچه اش برای حوزه ی ما نبود. گفت همسرم عمل جراحی داشته و پزشک متخصص باید دوباره معاینه اش کند. گفت عجله دارم و نمی شود بروم منطقه خودمان مهر بگیرم. گفت تبیعید سیاسی شده ام. زندانی نیستم ولی باید سر ساعت بروم انگشت بزنم،[اینجا کمی بغض قاطی صدایش شد] سه سال گذشته و هنوز 2 سال دیگر مانده ... گفتم ان شالله زود تمام می شود. گفت خدا از زبانت بشنود عمو جان.

موافقین ۸ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۲۶
تیستو

نظرات  (۲)

۲۶ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۵۳ آرزوهای نجیب (:
تبعید سیاسی :|
پاسخ:
آره ... ببین اینجایی که ما زندگی میکنیم مردم رو واسه تنبیه میفرستن!
باز نشر بدم عیب نداره؟
جوابت به کامنت اول ریسه رفتن داشت مام رفتیم
پاسخ:
:)))
بفرمایید عزیز جان. قابل دار نیست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">