درخت بلوط

بایگانی

خاطرات درمانگاه

يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۲۶ ق.ظ
   بیست و یکی دو ساله به نظر می رسید. کاغذی را دستم داد و در مورد نوشته های رویش پرسید. یک برگ خلاصه پرونده بود که با خسیسی تمام، با حداکثر 5 کلمه پرش کرده بودند. گفتم با بیمار چه نسبتی دارید؟ گفت همسرم است. برایش توضیح دادم که بستری شدن به علت سقط جنین بوده و به همین خاطر اتاق عمل هم رفته. گفت چرا سقط شده؟ گفتم اینجا ننوشته. به هزاران دلیل ممکن است این اتفاق بیافتد. حاملگی نابجا، ناهنجاری جنینی... پرسید ممکن است بخاطر شربت زعفران باشد؟ گفتم زعفران زیاد برای بارداری خوب نیست ولی اینطور هم نیست که بگویی حالا یک لیوان شربت زعفران بخورد و بچه سقط شود. گفت سونوگرافی سن جنین را 3 ماهه نشان داده بود، ممکن است سونوگرافی اشتباه کند؟ گفتم بله امکانش هست. چرا میپرسی؟ گفت ما 28 فروردین عروسی کرده بودیم. به کاغذ توی دستم نگاه کردم. خلاصه پرونده برای اوایل خرداد بود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۱۶
تیستو