درخت بلوط

بایگانی
- خانوم این شاله خیلی طلایی یه . یه کم خوش خیم ترش رو دارین ؟ :|
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۲۴
تیستو
شاخدار رفت .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۵۲
تیستو

  امروز تو جاده که بودیم ، یه کامیون دیدم که پشتش نوشته بود "بی قرارتم خالدار"(!). واقعا هیچ تصوری از این "خالدار" نمیتونم داشته باشم ! ولی تصور اینکه حدحد راننده کامیون باشه و پشت کامیونش بنویسه "بی قرارتم شاخدار" داغونم میکنه ... اصن لِه لِه لِه ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۱۹
تیستو

1

شفاف سازی : دست سمت چپی به آقای قالیباف رای داده نه اقای جلیلی ! اخ ! ناخوناشو نیگا ! ولی دست سمت راست به آقای جلیلی رای داده . دستش درد نکنه .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۴ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۰۸
تیستو
وای...برای خــــونه دلتنــگم...نه اینجا جای موندن نیست ... نه میتونم که برگردم ....
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۳۰
تیستو
واقعیت اینه که ، موقعی تنهایی رو با تمام وجود حس میکنی که با بی عرضگی تمام ، یه لیوان شربت رو خالی کرده باشی رو فرش ، ولی هیچکس نباشه که بتونی تقصیر رو بندازی گردنش ...

خوشم اومد نوشت :آدم خاصی نیستم . فقط حس خاصی دارم ، دلم عجیب ، یک "غیر منتظره ی خوب" میخواهد ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۵۰
تیستو
از روزی که به دانشجویی گرفتار شدم تا به حال ، همیشه آرزو داشتم یک روزی ، یک "دکتر ولایتی" شوم ، حال اما میخواهم به دکتر جلیلی رای بدهم . و واقعا نمیدانم چرا ؟  شاخدار ! کال می پلیز !
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۱۸
تیستو
رفته بودیم طلق (؟) زهوار در رفته ی روی LCD گوشی مان را عوض کنیم . بعد از اینکه آقای جوان مغازه دار ، این وظیفه ی خطیر را به انجام رسانید ، کارت بانکمان را تقدیمشان کردیم ! ایشان بعد از کشیدن کارت در دستگاه کارت خوان ، ضمن تقدیم کردن کارت و قبض مشتری به ما ، لبخندی ژکوند زدند و با اشاره زیر پوستی به رمز کارتمان فرمودند : "فیکس ۱۰ سال از من کوچیک تری ها !!! "

  نظر به اینکه در آن لحظه نمیدانستم" بخندم؟ ، گریه کنم و یا پولش را بدهم؟"(اصطلاحی در باب اینکه خب حالا به من چه مثلا ؟)سعی در کنترل اعصاب خود نموده و واقعیت امر را بر ایشان عیان نمودم : شماره موبایل مامانم بود ! مرسی و خداحافظ !

 آقای محترم متولد سال ۵۷ ( احتمالا !) که خیلی خوب ضایع شده بودند ، فقط میخندیدند . 

خواننده این چند سطر حقیر!!! هم میتواند بخندد ، گریه کند و یا پولش را بدهد ! خداییش ، که چی مثلا ؟؟؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۲ ، ۱۸:۴۹
تیستو
نمیدونم چه حکمتی یه ... همیشه روزای بارونی ، آواره ی خیابون ملاصدرا هستم ... بی چتر...بی خیال ... بی یار ... بی عار ... اما با کار ! ...

   لمس کودتای زمستون در اوایل پادشاهی بهار اصن یه وضی یه ! حتی اگه حقیقتا مث موش آبکشیده بشم و آب بارون از نوک بینی ام چکه کنه و پاچه های شلوارم تا زانو خیس باشه و دندون هام از سرما بهم بخوره !

پ.ن : الان یه احساس خوشبختی ناشناخته و بی قواره ، چنبره زده رو دلم و ولم نمیکنه !نمیدونم چیکارش کنم ! خدایا شکرت !                                                                  

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۲ ، ۱۹:۴۲
تیستو
سال نو مبارک !
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۰۴
تیستو