مکرراً میفرمایند: یا علی مَتَت.
اگر دویست و نود و پنج میلیون و ششصد نود و دو هزار و سیصد و هفت تا روسری رو بهم گره بزنیم و بعد جاذبه ی زمین رو یه جوری که به من مربوط نیست دور بزنیم، میتونیم بپریم توی آسمون و روی ماه فرود بیایم. فقط روسریا باید عرض ۱۴۰ باشه.
پیشتر ها یک همسر، فرزند دختر، خواهر، لولی، خواهر زاده، برادر زاده، عروس، زن دایی، زن داداش، دختر خاله، دختر عمه، دختر عمو، دختر دایی، پزشک و خانمِ همسایه اینجا می نوشت . من بعد با حفظ تمامی این سمت ها یک خواهرشوهر در اینجا می نویسد.
گاهی هم کارهایی از بعضی ها سر میزند که آدم اصلا انتظارش را ندارد. مثلا من تا هزار سال فکر نمیکردم کشمش ها یهو از دل کوکی های توی فر بزنند بیرون و ادعای استقلال کنند.
تعریف کردن و تحسین کردن چیزهایی که اطرافیانمان تازه خریده اند قلق دارد. یک مرز خیلی باریکی این وسط هست. نه اینقدر کم تعریف و تحسین کنیم که توی ذوق طرف بخورد و نه اینقدر جو گیر شویم و به به و چه چه کنیم که طرف لباس را از تن خودش بکند و بدهد به ما. و خب کوچک شما تیستو، استاد به سرعت عبور کردن از این مرز های باریک است.
خدایی نشستین دارین وصیت می کنین؟ من تازه ترشی کلم انداختم!
پر تکرار ترین دیالوگ های تیستو در درمانگاه:
+ عزیزم دارو تلخه دیگه. اگر قرار بود خوشمزه باشه بهش نمیگفتن دارو، صداش میکردن فالوده ی زعفرونی.
+ برا مامان خودمم از همین قرص نوشتم، تا حالا که راضی بوده.
+ عفونت با خلط فرق داره. عفونت گلو شبیه کپک روی رب گوجه اس.
+ در نزن.
+ بیا پایین بچه!
+ سرما خوردی دیگه عزیزم! مگه اولین باره سرما میخوری؟
حالا چون دچار خود نگرانی هستین و تک تک تون فکر میکنین دنیا دیگه مثل تون نداره، یه جوری برخورد نکنین انگار کرونا رو قمی ها زاییدن.