در جست و جوی خوشبختی
پنجشنبه, ۱۰ تیر ۱۴۰۰، ۰۹:۴۷ ب.ظ
جوجه خروس های 17 و 14 ساله ی خاله با دوستاشون رفته بودن مشهد و حالا که برگشتن واسه من و شاخدار دستبند سوغاتی آوردن :)
۰۰/۰۴/۱۰
جوجه خروس های 17 و 14 ساله ی خاله با دوستاشون رفته بودن مشهد و حالا که برگشتن واسه من و شاخدار دستبند سوغاتی آوردن :)
آخ من چه ذوق میکنم
رفته بودم خونه داییم سرزده. بعد پسر دایی13 ساله م و داداش کوچیکش فقط خونه بودن. بلند شده بود با حول و ولا برامون چایی بذاره و میوه بیاره. نا واردم بود، استرس گرفته بود.که با گفتن روزه ام بیا بشین،خیالش راحت شد. ناگفته نماند در کودکی به سان حیوان درنده ای بود که همه با دیدنش عزا میگرفتن.
هنوزم با فکر کردن به تلاشش برای پذیرایی چشام قلب قلبی میشه. هیع! پیر شدم
:))