درخت بلوط

بایگانی

روزگار جوانی تیستو

سه شنبه, ۷ تیر ۱۴۰۱، ۱۱:۰۸ ق.ظ

    زمان دانشجویی خوابگاه ما اینطور بود که هر اتاق یک پنجره بیشتر نداشت و ساکنین هر اتاق هم معلوم بود و نگهبان ها هم پنجره ها و ساکنینش را از حفظ بودند. به این ترتیب هر پنجره ای باز بود و یا سر و صدا داشت مستقیما به ساکنین همان اتاق تذکر می دادند. به همین دلیل من از این قضیه برای انتقام گرفتن از هم خانه ای ها استفاده میکردم. اینطور که وقتی می افتادند روی دور اذیت کردن و کرم ریختن و می دیدم زورم نمی رسد حرصشان را در بیاورم می پریدم توی اتاقشان و سرم را از پنجره می بردم بیرون و  صدای ببعی در می آوردم و اینقدر این کار را ادامه می دادم که نگهبان صدایم را بشنود و بیاید پنجره ها را چک کند و بفهمد در آن اتاق دو نفر گوسفند زندگی میکنند.

    دیشب با فرستادن وُیسی حاوی مقادیری بع بع به گروه واحد ۱۳، آن هم بدون هیچ توضیح اضافه ای، یاد و خاطره ی ۱۲ سال پیش را زنده کردم  :)

موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۱/۰۴/۰۷
تیستو

نظرات  (۱)

وای خدا😂😂😂

 

پاسخ:
😅

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">