درخت بلوط

بایگانی

Ask me question

دوشنبه, ۳ مهر ۱۴۰۲، ۰۸:۰۶ ب.ظ

    دست و دلم به هیچ کاری نمیره. اگر دوست دارین بیاین سوال بپرسین جواب بدم. ولی در مورد هویت واقعی خودم و خانواده ام چیزی نپرسین ها. آفرین.

موافقین ۴ مخالفین ۱ ۰۲/۰۷/۰۳
تیستو

نظرات  (۹)

۰۳ مهر ۰۲ ، ۲۰:۴۷ امیررضا زرندی

درمورد شغل مجازه؟😂🤦🏻‍♂️

پاسخ:
بله
خلبانم 😅
۰۳ مهر ۰۲ ، ۲۱:۲۲ امیررضا زرندی

منم دنبال گواهینامه پرواز می‌خوام برم خانوم دکتر :/

پاسخ:
خیلی خوبه شاگرد هم می پذیرم :)))
۰۳ مهر ۰۲ ، ۲۳:۵۴ أنارستان ...

سلام خانم خلبان👩‍✈️

میشه بپرسم سخت ترین پروازتون چه زمانی اتفاق افتاده؟😁

پاسخ:
سلام عزیزم
عه
اهم
صبح های زود! صبحا حال ندارم بیدار بشم. بخاطر همین تاخیر میخورین

اگه برگردی عقب چی رو تغییر میدی؟ 

پاسخ:
خیلی چیزا  
کل بچگی ام رو زل میزدم به ننه.

روز قبل از ۱۰ دی ۹۳ زنگ میزدم به دایی بزرگه بهش می گفتم فردا نره کوه. میگفتم به دلم بد افتاده. میگفتم مطئنم اتفاق بدی می افته. میگفتم بخدا روی کوه ساکا برا ما هیچی نریدن. نرو. احتمالا ولی می رفت. میگفت اینا خرافاته.

 موقع سال تحویل امسال که زنگ زده بودیم به ساناز اینا که با بقیه خانواده جا فرگوسنی مونده بودن، عید رو تبریک بگیم، بهشون میگفتم برنامه ی بیرون رفتنشون رو کنسل کنن. التماسشون میکردم نرن. میگفتم که به دلم بد افتاده. میگفتم که توی جاده خاکی و روستایی فلان جا که دارین میرین برامون ریدن. ولی خب احتمالا اونا هم میگفتن: بیخیال آجیییی. میخوایم بریم صفا سیتی! تا شما برسید ما هم برگشتیم و ناهار دور همیم!

کل بچگی و نوجوونی ام رو زل میزدم به مامان و بابا و خواهر و برادرم. توی فکر هم نمیرفتم حتی.

توی خیلی چیزا به خودم سخت نمیگرفتم.

یک روز قبل از بدنیا اومدن یومونچه میرفتم تهران پیش شاخدار. نه سه روز بعدش.

عروسی نمیگرفتم.

اوووه خیلی لیست طولانی دارم
۰۴ مهر ۰۲ ، ۱۰:۲۰ استیص‍ ‍آل

سلام
تاحالا تجربه نزدیک به سقوط داشتید؟

پاسخ:
سلام
راستش اول که کامنت رو خوندم واقعا داشتم به تجربیات سقوطم فکر میکردم. اینکه زیاد بوده و یکی از سقوط هام اتفاقا همین نزدیکیا بود. اصلا به ذهنم نرسید که ادامه ی شوخی خلبانیه😂😂😂

سیلام

خوبی؟🤭 (سواله دیگه.)

 

پاسخ:
سلام عزیزم.
نه خیلی
۰۶ مهر ۰۲ ، ۰۰:۰۸ پلڪــــ شیشـہ اے

چرا شغلتون شیرازه هم سوال شخصیه؟

:))

آخه من همش غصه میخورم یادتون میافتم. 

کاش زودتر برید نزدیک محل زندگی تون.

پاسخ:
نه عزیزم شخصی نیست :)
عزیز دلم :*
راستش کار شوهر من پروژه ایه. یه سال هم هست پروژه اشون دیگه آخر کارشه و هی امروز و فردا میگن تمومه. بعد از اون معلوم نیست کارگاهشون کجا باشه. کدوم شهر یا استان! لذا اینکه خونه زندگی مون برگرده شهرمون بعیده.
خودمم که همون اول کار واسه شهر خودمون هم درخواست داده بودم منتهی نپذیرفتنم. شبکه بهداشت شهرمون هم که قربونش برم، پولمون رو خورد و خودم رو هم نخواست باهام بعد از طرح تمدید قرار داد کنه. خلاصه اومدم اینجا و قرار شد بیس زندگی رو شیراز بذاریم فعلا. تا ببینیم چی پیش میاد
کلی دعا کن برامون عزیزم
۰۷ مهر ۰۲ ، ۱۴:۰۰ صحبتِ جانانه

چرا باید سوالی داشته باشه کسی:))

هویت واقعی

هویت مجازی

مگه دوتان؟

پاسخ:
سوال پیش میاد. اگر بقیه دوستان پست این چنینی بذارن منم میرم سوال هامو میپرسم.

کاملا دوتا هستن. اینجا هویتم مجازیه ولی حقیقی ترم.
۰۹ مهر ۰۲ ، ۰۹:۰۰ پلڪــــ شیشـہ اے

ای جانم. ممنون که گفتید.

فکر کردم هنوز همسرتون تهرانند شما شیراز.

الهی که هر جا هستید باهم باشید،تا حداقل جبران دوری از خانواده بشه.

:* :*

پاسخ:
قربونت برم عزیزم
البته درست فکرمیکردیا اوایل تهران بود بعد کارگاه عوض شد اومد شهرمون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">