گلاب به روی ماهتان
خانه ی ما به غیر از توالت و حمام توی بالکن ، یک توالت و حمام طبقه ی بالا ، یک حمام طبقه ی پایین و دو توالت معمولی و فرنگی ، توی حیاط دارد . ولی دلیل اینکه چرا توالت و حمام توی بالکن به دل اعضای خانواده و البته مهمان ها نشسته ، هنوز ناشناخته است . اهل خانه همگی باهم به یک تفاهم ناگفته رسیده اند که یا توالت توی بالکن ، یا مرگ . اغراق هم نمیکنم . شما که جای من دوساعت تمام در حال سابیدن سرامیک های آن نبوده اید که مجبور باشید پنج دقیقه ی یکبار در مقابل اصرارِ عزیزان هم خانه برای استفاده از ان مکان دوست داشتنی مقاومت کنید و حواله شان دهید به باقی مراکز .
+ فکر نکنید چون سرجمع سالی 20 روز خانه هستیم ، باید پادشاهی کنیم . خیر . از این خبرها نیست . وقتی بابا بزرگ اصرار دارد که دم به دقیقه برایش آمپول دگزامتازون تزریق کنم تا سرماخوردگی اش خوب شود و من هیچ از پس توجیه کردنش بر نمی آیم ، حتما مدرک من فقط به درد این میخورد که بروم توالت های خانه را بر اساس آخرین پروتوکل الحاقی WHO بشویم دیگر .