درخت بلوط

بایگانی

‌صفر نهصد و سیزده

شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۱ ق.ظ
    دشمن شماره ی 3 که خاطرتان هست ؟ یک ماهی هست که رفته اصفهان خانه ی مادربزرگ و پدربزرگ مادری اش . اینقدر برای برگرداندنش امروز و فردا کردند که ماه رمضان شروع شد و نشد بروند دنبال بچه . پسرک هم آنجا بد نمیگذراند فقط شب ها که میشود دلش میگرد و زنگ میزند به خانه و گریه و الی اخر . به همین خاطر مادربزرگش یک گوشی قدیمی و یک سیم کارت بی استفاده اش را داده دست آقا که هر وقت خواست زنگ بزند به خانه . دشمن شماره 3 هم سرخوش از گوشی دار شدن یک لحظه هم گوشی را از خودش دور نمیکند و تمام وقت منتظر تماس است . از دیروز تا الان شماره ی پسرک دارد دست به دست میشود و همه دارند زنگ میزنند به گوشی اش . پارسا هم ذوق مرگ میشود و از هیجان نمیتواند درست صحبت کند فقط آخر تماس از همه میپرسد " این شماره ی خودته ؟ الان سیو اش میکنم "
بابا ی باحال ماهم سر شب شماره ی پسرک را با تماس یا پیامک به همه ی فامیل رسانده .
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۳
تیستو

نظرات  (۶)

۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۱:۵۶ پلڪــــ شیشـہ اے
^_^

یاد داداشم افتادم

پاسخ:
آره دیگه صفر نهصد و سیزده هم هست !
:))))
۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۱:۵۹ لولا پالوزا
اوخی :)
پاسخ:
:)
۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۲:۲۳ پلڪــــ شیشـہ اے
الهی ... 

چن سالش بود راستی ؟
پاسخ:
8 سال 
۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۶ محمد مهدی
«ستاره بچینی. بوس بوس.» نمی گه؟
پاسخ:
نه ما میگیم بهش . اونم میخنده .
۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۸:۵۸ پلڪــــ شیشـہ اے
خب پس حق داره ..
بچه با عاطفه ای هم هست این دشمن کوچک :)
پاسخ:
عاطفه ؟ محبت ؟ شعور ؟ شیب ؟ بام ؟
۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۲۳ پلڪــــ شیشـہ اے
واقعن ؟! 0_o
پاسخ:
دشمنای منو چرا جدی نمیگیرین شما؟ 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">